۱۳۹۰ خرداد ۱, یکشنبه

ناصر خان! بمان که تازه نیمهٔ بازیست...


برترین دروازه بان قرن آسیا (و نه به ناحق دومین!) به کما رفته است و دوستدارانش برای دیدار با او و دعا برای بهبودی اش به بیمارستان کسری آماده ا‌ند. چه معتقد باشیم به دعا و نیرو های غیبی و چه نباشیم ولی‌ بی‌ شک پهلوان با چشم باز کردن و دیدن خیل عظیم مردم که به عیادت اش رفتند نیرو می‌ گیرد که در این سخت ترین مسابقهٔ زندگیش تاب بیاورد .

جایی که قهرمانانش به پابوسی ارباب قدرت می‌ روند و (سرگرم تجارت و پول سازی خود) مردمانی که دوستشان داشتند و دارند را فراموش کرده اند، پهلوان پیشنهاد کمک های دولت کودتا برای درمانش را رد می‌ کند. اسطورهٔ فوتبال ایران می‌ گوید: "مگر بی غیرتم که نسبت به مشکلات مردم کشورم بی تفاوت باشم" و  تا آن حد که می‌ شد از او در داخل ایران انتظار داشت به دولت انتقاد می‌ کند و پیداست که سخن های ناگفته بسیار دارد.

در وبسایتش نوشته است: "من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی... ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم".


براستی امروز قرمز پوشان ایران هم “آبی” ا‌ند!

لینک نوشته در وبسایت بالاترین

۱ نظر:

تمام نظرات را می‌‌خوانم و اگر سخن تازه‌ای باشد، پاسخ می‌‌دهم. تنها خط قرمز "خورشید نشان"، ناسزا گویی و آوردن واژگان توهین آمیز است که با پوزش بسیار، حذف می‌‌شوند; و بجز آن، پذیرای هر اندیشهٔ مخالفی هستم. از خوانندگان گرامی‌ خواهش می‌‌کنم که از باز کردن "لینک" هایی که در بخش گفتمان‌ و بوسیلهٔ کاربران ناشناس گذشته شده است خود داری کنند که برخی‌ از آنها مشکوک به آلودگی "تروجان" و "بد افزار" هستند!