می گویند که کم نیستند کسانی که از شنیدن واژه "دوست دختر"  چندششان میشود. میفرمایند که نهال را دوستِ  دخترِ  بهنام ننامیم که  آبروی بازماندگانش می رود (از اینجا +)!
داستان از همانجا آغاز شد که در جمهوری اسلامی و صدا و سیمایش، دوست دختر  و پسر را نامزد و همسر و حتی برادر و خواهر کردند. دوستی از جنس مخالف  داشتن تابو شد و همهچیز به نهان و دور از چشم رفت. سال به سال هم انگار  خوی ما بیشتر با الزامات اسلامی رژیم اخت گرفت و دوستی های اینچنینی هم  زیرزمینی شد و اسرار نگفتنی.
خانم مسیح نژاد عزیز! همان وبلاگ آن دختر نگون بخت را بخوانید و واژگانش  را دریابید. ماجرا پیچیده نیست! دوستِ  دختر و پسری بودند و همدیگر را  دوست داشتند و بدون اینکه آیه ای عربی هم بر آنها خوانده شود دستِ  همدیگر را  میگرفتند و عشق بازی میکردند. چرا عشق و عشق بازی را باید گناه بدانیم؟  نه! دوست نبودند و عاشق و دلداده بودند و دوست دختر و پسر و نه من از شنیدن  چنین واژگانی "چندش" ام میشود و نه هر کسی که فکرش در بند تعلیمات  رژیم نباشد.
خودِ بهنام داستان غم انگیزی دارد که شنیدنش  هم تلخ است (از اینجا بخوانید).  نوشتن درباره بهنام و نهال سحابی سخت است  و دانستن حال و احوال خانوادههای داغدارشان هم کار آسانی نمینماید. 

 
 
دوست عزیز
پاسخحذفقرار نیست گناهی بزرگ گناهی کوچک را پاک نماید
اگر کشتارهای حکومت جمهوری اسلامی گناه است
اگر دستگیری ها و توهین ها و تحقیرهایش گناه است
رابطه نا مشروع نیز گناه است
البته که حکومت حق الناس خوری مکیند
البته که اشتباه و گناه حکومت در سلسلهه بالا باعث سهولت روند گناه در رتبه های پایین و بسط و نشر گناه در جامعه میشود
خدایش بیامرزد
امیدواریم که روحش شاد باشد
و امیدواریم که معشوقه بوده باشند
در ضمن این لینک را هم مشاهده کنید
پاسخحذفhttp://www.irangreenvoice.com/article/2011/sep/30/15229