دیگر به شنیدن خبرِهای  به زندان رفتن و شکنجه شدن از ایران عادت کرده 
ایم. این بار، خبر مجازات برای یازده معلم و کارگری است که گردهم ایی کوچک 
اعتراضی برای احقاق حق خود در اردیبهشت ماه سال جاری ترتیب داده بودند. 
دستاویز رژیم ولی برای ایشان، نصب و بالا بردن پرچم "شیر و خورشید" و پخش 
دعوتنامه برای گرد همایی است. جدا از بحث حقوقی آن (که در وبسایت محمد مصطفایی بحث شده است)، صرف عنوان کردن از پرچم شیر و خورشید جالب توجه 
است.  
تلخ است که ببینیم نشان شیر و خورشید در ایران و با تمام خطرهایش 
بالا میرود و ولی در دنیای آزاد و خارج از کشور، خود ایرانیان محدودیت 
ایجاد میکنند و پرچم بی نشان بالا میبرند.
پرچم شیر و خورشید نماد ملی و تاریخی ایران است که متأسفانه مورد بیمهری برخی هممیهنان واقع شده است. قصدم بحث در مورد نشان باستانی شیر و خورشید و تاریخچهٔ آن نیست که صدها مقاله و نوشته در مورد آن موجود است و ولی بسیاری به غلط 
آن را نمادی سلطنت طلبانه میدانند. سخن این است که  پرچم، موردی حیاتی و لازم 
در متحد کردن ایرانیان است که نه هر رنگی میتواند  ما را از هر سلیقه و اندیشهای گرد هم آورد و نه هیچ حزب و 
گروهی! 
شاید بشود ایران را تنها مملکتی دانست که مردمش، تاریخچه پرچم خود را نمیدانند و به 
آن بی مهری می ورزند. میپندارم که اتفاقا اکنون زمان 
مبارزه برای برپا داشتن پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان است. 
این روزها نوید این را میشنویم که ایرانیان فارغ از اندیشههای 
سیاسی، به دنبال یکپارچگی و متحد شدن اند و امیدواریم که بتوان کینههای 
قدیمی و دشمنیها را فراموش کرد که هدف "ایران" و رسیدن به یک جامعه مردمسلار است. این هم آرزوی من است 
که روزی را ببینیم که ایرانیان بر سر پرچمِ  شیر و خوشید هم به تفاهم رسیده
 اند و آن را پاس میدارند.