هرچند نبینی تو ولی ملت ایران ..شیریست که بر پرچم خورشید نشان است

۱۳۹۰ بهمن ۷, جمعه

اظهار نظر خانم عبادی بیشتر سیاسی است تا حقوقی!



خانم شیرین عبادی - برنده جایزه صلح نوبل- در مصاحبه با دویچه وله اقدام رضا پهلوی در شکایت حقوق بشری به سازمان ملل را بیشتر سیاسی می‌‌داند تا حقوقی و ایرادات خود به آن را بیان می‌‌کند.  

خانم عبادی می‌‌گوید که:

شکایت از جمهوری اسلامی در دادگاه لاهه امکان‌پذیر نیست. به گفته‌ وی، دولت ایران اساسنامه مربوط به این دادگاه را امضا نکرده و بنابراین امکان کشاندن پرونده این دولت به دادگاه لاهه وجود ندارد.
 ایشان تاکید می‌‌کنند که:

شهروندان عادی حق ندارند چنین درخواستی را مطرح کنند. بلکه کشورهای عضو شورا می‏توانند چنین درخواستی را طرح کنند که در خصوص ایران، هیچ کشوری که عضو شورای امنیت باشد، تا به حال چنین درخواستی از شورای امنیت نکرده است.

چکیده مفید کتاب "نسیم دگرگونی" از رضا پهلوی- فصل ۷ (قیام بدور از خشونت و نافرمانی مدنی)


خلاصه فصل‌های نخست تا ششم کتاب "نسیم دگرگونی" به قلم رضا پهلوی در همین وبلاگ منتشر شدند (سایر فصل‌های این کتاب را از اینجا بخوانید). این بخش مربوط به فصل ششم ازهمان کتاب است. رضا پهلوی با زبانی ساده و چکیده وار در مورد شکل آینده نظام حکومتی و پادشاهی مشروطه توضیح می‌‌دهد و آرای خود در مورد روابط با همسایگان ایران را تشریح می‌‌کند.

 شکایت (شاهزاده) رضا پهلوی و چندی از حقوق دانان ایرانی‌ به سازمان ملل از اخبار پر بحث و نظر این روزها است. در این میان آرمان و اندیشه‌های رضا پهلوی برای بسیاری هنوز گنگ و مبهم می‌‌نماید و لازم است که شفاف سازی شود. کتاب "آینده مردم سالاری در ایران (نسیم دگرگونی)" به قلم ایشان و یک دهه پیش به چاپ رسیده است. امکان خرید و خواندن این کتاب برای همگان مقدور نیست و این سبب شد که خلاصه‌ای کافی‌ از آن را تهیه کنم. لازم به ذکر است که شیوه پرسش و پاسخ در این چکیده برای سهولت ارتباط ایجاد شده است و در متن اصلی‌ کتاب اینگونه نیست. همانگونه که برخی‌ از جمله بندی‌ها و ترکیب کلمات هم برای سهولت خلاصه سازی تغییر کرده اند.

 فصل ۷- قیام بدور از خشونت و نافرمانی مدنی (لازم به تذکر دوباره است که این کتاب حدود یک دهه پیش به چاپ رسیده است)

 اصول مبارزات بدور از خشونت در ایران چیست؟ بر مبنای جدایی دین از سیاست (سکولاریسم)، ترقی‌ خواهی‌ و جامعه مدنی است.

مثال‌های موفقی از مبارزات بدور از خشونت در جهان بزنید.
  • روش جسورانه ولی‌ بدور از خشونت گاندی در راه مبارزه برای استقلال هندوستان. 
  • مبارزات انقلابیون آمریکایی‌  با انگلیسی‌ها و تنها با تحریم چای و امتناع از پرداخت مالیات در بیش از دو قرن پیش.
  • فعالیت نهضت حقوق مدنی در آمریکا با شیوه‌های گوناگونی چون تحصن، راهپیمایی و با هدف آزادی و رسیدن به حق رای دادن.
  • فعالیت مخالفین جنگ ویتنام در دهه ۱۹۶۰ که به تاکتیک‌هایی‌ چون سوزاندن کارت نظام وظیفه، تظاهرات و نپرداختن مالیات روی آورده بودند.
  • نافرمانی مدنی در میانه دهه ۱۹۷۰ در ده‌ها مرکز تحقیقات سلاح‌های اتمی‌، سیلوهای پرتاب موشک، مراکز انبار سلاح، ادارات دولتی و شرکت‌ها و به منظور مخالفت با مسابقه تسلیحاتی در جهان. 
  • نهضت مخالفت با جداسازی نژادی (ضاد آپارتاید) در دهه ۱۹۸۰ میلادی.
حتی در تاریخ‌های دورتر نیز چنین نهضت‌های وجود داشته اند:
  • در روم باستان، رنجبران و عامه مردم بجای کشتن نمایندگانی که حق آنها را پایمال کرده بودند، تنها شهر را ترک کردند و ولی‌ همان کار ثمر بخش بود.
  • مردم هلند در دهه ۱۵۶۰ با مبارزه‌ای بدور از خشونت به پیکر حاکمان اسپانیایی  رفتند و مجارها هم در دهه ۱۸۵۰، در برابر سیطره اتریشی‌‌ها چنان کردند. شیوه مشابهی را مردم دانمارک و نروژ در جنگ جهانی‌ دوم و علیه نازی‌ها بکار بردند
  • در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، گروه‌های دانشجویی و اتحادیه‌های کارگری ال‌ سالوادور، در دانشگاه‌ها و ادارات دولتی و کارخانه‌ها تحصن کردند.
  •  در ۱۹۲۰، "برلن" به یمن یک مبارزه بدور از خشونت، شاهد شکست یک کودتای دست راستی‌ علیه دولت مشروع آلمان بود. در سال ۱۹۲۳، رویداد مشابهی در "رور" اتفاق افتاد. 
  • در ۱۹۸۶، مردم فیلیپین بدون خشونت و کشتار، "فردیناند مارکوس" را از قدرت برکنار کردند.
  • در بهار ۱۹۸۹، تظاهرات و اعتصاب غذای‌ صدها هزار چینی‌ برای‌ دستیابی به آزادی بیان و اصلاحات دموکراتیک، جهانیان را شگفت زده کرد. میدان "تی‌ یانان من" مملو از دانشجویان چینی‌ بود که شعار "پیروزی از آن ما است" را بر پلاکارد‌های خود نوشته بودند.
و امروز در ایران، دانشجویان و جوانان با بهره گیری از متد‌های گوناگون نافرمانی مدنی، پیشگام یک یورش ملی‌ برای دستیابی به مردمسالاری و حکومت عرفی شده اند. تحصن، راهپیمایی‌های سکوت، اعتراضات خیابانی، شبنامه نویسی، تکثیر خبرنامه‌ها و دعوت از سوی گروه‌ها و رهبران دانشجویی، الهام بخش اعتراض‌ها و اطثبات و حتی شورش قشر‌های ناراضی جامعه چون پدران و مادران،  کارگران و کشاورزان  و کارکنان صنایع نفت و گاز شده است. (لازم به تذکر دوباره است که این کتاب در بیش از ۱۰ سال پیش به چاپ رسیده بود!)


این شکل مبارزه نشان از بی‌ ارادگی و نا امیدی نیست؟ این مبارزه فعال پر توان است چون نیروی خود را از تمامی‌ مردم می‌‌گیرد، در نهیات نتیجه‌ای فراگیر و  همیشگی‌ بر جای می‌‌گذارد. مردمی که فعال و  مصمم و به رفتاری آگاهانه متعهد هستند.

ناامیدی و حس نفرت و انتقام جویی را در کنار فریاد‌های یاری خواهی‌ از زبان هم میهنان ستم دیده‌ام می‌‌شنوم، این سبب می‌‌شود که گزینه خشونت و "مشت آهنین" را تجویز کنند که من آن را یک "راستگری ناقص" و "درمانی ناتمام" می‌‌دانم.

رهکارهای خشونت سیاسی اثر بخشند؟ این راهکار‌ که به فرمان عده ای معدود صادر می‌‌شود، فراگیر نیست و نمی‌‌تواند توان همگانی را بسیج کند. بهمین دلیل، چنین رفتاری به یک پیش شرط لازم برای دستیابی به یک دموکراسی با ثبات همیشگی‌ تبدیل نمی‌‌شود و در مشارکت دادن مردم شکست می‌‌خورد.

انتقام جویی و خشونت؟ امروز باید ایرانیان خود را والاتر از انتقام جویی و هرگونه رغبت به کشتار و خشونت ببینند. باید بتوان برای آنان که در سوی دیگر مبارزه اند این تسهیلات را ایجاد کرد که بدون خونریزی، تسلیم اراده مردم شوند.

اگر راهی‌ بجز خشونت نبود چه؟ به نیکی‌ آگاه‌ام که بسیاری از هممیهنان‌ام چنین می‌‌پندارند و تحول سیاسی در ایران را بدون خشونت ممکن نمی‌‌دانند. ولی‌ من باور خود را بر مبنای مبارزات بدور خشونت و بر نیروها و  توانایی‌‌های تمام مردم پایه ریزی کرده ام. معتقدم که قیام بدور از خشونت برای ایجاد تحول، بر مبنای این اصل پایه ریزی شده است که "وسیله" نه تنها بر هدف تاثیر می‌‌گذارد که سرانجام آن را هم معین می‌‌کند.
 
هدف نهایی  چیست؟ فلسفه من، مبارزه ملی‌ ما را فراتر از یک "ماموریت رهایی بخش" می‌‌بیند، چرا که آن را به صورت یک پیکار در راه کاشتن نهال سیاسی و نهادینه کردن اصول مردمسالاری و استقرار جامعه مدنی ترسیم می‌‌کنم.


این مهم است که باید به آرمان‌های خود وفادار بمانیم که در غیر این صورت به جرگه "ستمگران" پیوسته ایم. تنها از طریق ایجاد یک تحول و تکامل عمیق در اندیشه مان است که می‌‌توانیم به یک ملت مترقی و مدرن در قرن ۲۱ تبدیل شویم.

هرگز نباید از یاد برود که آنچه در نهایت سرنوشت ما را رقم خواهد زد، تعهد ما برای ساماندهی آینده از طریق پیاده کردن آرمان‌ها و جامعه عمل پوشاندن به این اندیشه‌ها است.

ما باید برای بدست آوردن چنین آینده‌ای زحمت بکشیم و تلاش کنیم، دوشادوش یکدیگر!

۱۳۹۰ بهمن ۵, چهارشنبه

بیان نامه ۳


ناگوار و بسی‌ رنج آور است که امید به کسی‌ و کسانی‌ و روشی‌ داشته باشی‌ و به زعم خود یاری‌شان کنی‌ و ولی‌ در بزنگاهی، دریابی‌ که آن چیزی نبود که می‌ پنداشتی. خب! البته بر خود می‌‌شود خرده گرفت که روش را فرد محور می‌‌پنداشتم و...  

دوره، دوره ثناگویان است و البته باید که همرنگ جماعت شد که همه همین را می‌‌خواهند! من ولی‌ از سیاست بیزارم و قلمم را به نقد همه کس به کار می‌‌گیرم و خودی- ناخودی ندارم! اثر بخش باشد یا نه، مهمتر از آن نیست که در درون خود بریزم و در آینده ای،  افسوس نگفتنش را بخورم.

*کاریکاتور از رادیوزمانه

۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

تحریم‌های فلج کننده، تغییر رژیم و دودوزه بازی غرب




هدف از تحریم‌های هدفمند اولیه و پس از آن به شکل سخت تر و همه جانبه آن چیست؟ تغییر رژیم؟ حمایت از جنبش‌های آزادی  خواهی‌ مردم ایران؟ یا هدف تنها متوقف کردن برنامه‌های اتمی‌ جمهوری اسلامی است؟

کاترین اشتون -رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا - در مصاحبه با بی‌ بی‌ سی‌ فارسی تاکید می‌‌کند که هدف از تحریم ها، تغییر رژیم ایران نیست و تنها "به خود  آمدن جمهوری اسلامی"  در مورد برنامه‌های اتمی‌‌اش است.

وزیر خارجه آمریکا -هیلاری کلینتون- هم در مصاحبه با بی‌ بی‌ سی‌ فارسی می‌ گوید که هدف از تحریمها، "تغییر رفتار" حکومت ایران در برخورد با جامعه جهانی‌ و برنامه‌های هسته‌ای است. او تاکید می‌‌کند که هدف، "به خود آمدن" مسوولان جمهوری اسلامی و تجدید نظر در رفتارشان است. این در حالی‌ است که خود او نظام جمهوری اسلامی را دیکتاتوری نظامی می‌‌داند و از دزدی انتخاباتی ریاست جمهوری در ایران می‌‌گوید (+).

۱۳۹۰ بهمن ۲, یکشنبه

از هیچ نمی‌‌ترسیم که امیدمان به آزادی‌ ایران است (برای خانم بقراط و منتقدان ایشان!)



نوشته جنجالی خانم الاهه بقراط در کیهان لندن (+) را آقای رضا پرچی زاده پاسخ دادند (+) که آن هم حرف و حدیث زیادی به همراه داشت. ابتدا اینکه در بسیاری جهات مقاله خانم بقراط را نپسندیدم; گرچه نوشته آقای پرچی زاده را هم پراشکال دیدم و با اینکه به حسن نیت ایشان شکی‌ نیست، ولی‌ در پاره‌ای موارد بی‌ انصافی کردند.

ایراد من به نوشته جناب پرچی زاده در پنج مورد مشخص است:

۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

افکار عمومی، پیشگیری از جنگ و قوانین اینترنتی جدید در آمریکا

 

می‌ شنوم که هممیهنانی می‌‌گویند که مخالفت یا موافقت مردم ایران اثری در تصمیم آمریکا برای حمله به کشور ندارد و آن کشور به سود و زیان خود کار می‌‌کند. شکی‌ در این که آمریکا و البته تمام کشور‌های جهان (بجز معدودی چون جمهوری اسلامی!)، تنها به دنبال منافع ملی‌ خود اند و برای رسیدن به آن به هر عملی‌ دست می‌‌زنند نیست. در مورد کشوری چون آمریکا هم که تاریخ اش مشخص است و خوانده و دیده ایم که اگر لازم بیند به هر کشوری لشگرکشی می‌کند و ابایی هم از کاربرد سلاح‌های هسته‌ای و یا حتی حمله به هواپیما‌ی مسافری ندارد.

۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه

تواتر حوادث در کمک به ملوانان ایرانی‌ و شبهه ها


برای سومین بار پیاپی در یک ماه گذشته، خدمه کشتی‌‌های ماهیگیری و تجارتی ایرانی‌ به دست نیروهای دریایی ارتش آمریکا در آبهای خلیج فارس نجات یافتند (+). گرچه این بار، مانند دو تای قبلی‌ پر سر و صدا نشد و انگار به اصطلاح "آش بیش از اندازه شور شده بود".

جدا از اینکه تواتر حوادث خود پرسش برانگیز است، عکسهای زیاد از کمک رسانی سربازان آمریکا یا در آغوش گرفتن نجات یافتگان از زوایای مختلف برای من شبهه برانگیز بود. 

۱۳۹۰ دی ۲۹, پنجشنبه

جامعه‌ای بر باروت دشمنی‌ و کینه ها! (دنباله تابوشکنی گلشیفته)



بحث اینکه کار گلشیفته خوب بود یا بد، مفید بود یا بی‌ اثر، قهرمان و اسطوره شد و تابو شکست و فریاد فرو خورده نسل‌ها را زد و یا خیر، نیست. صحبت از ولوله‌ای که برپا شد و اخبار دنیای مجازی که بیش از یک روزی است  گرد آن است و یا اگر این دغدغه عامه مردم هست یا نیست و چه‌خبر‌های مهم و حیاتی تری را جا انداخته‌ ایم هم نوشته‌ای دیگر را می‌‌طلبد.

برای من این گران بود که خود را در میان جامعه‌ای پر از تضاد (که البته طبیعی است) می‌‌بینم که پر از دشمنی است و اینکه فقر فرهنگی‌ ما چگونه خود را عیان کرد و آن هم در میان طبقاتی که به اینترنت دسترسی دارند و در دهکده جهانی‌ از همه چیز باخبر می‌‌شوند. جمعی‌ که مردمانش طاقت هم را ندارند و هیچ اندیشه خلافشان را بر نمی‌‌تابند. حالا همین چه "تراژدی" ای خواهد بود وقتی‌ که با ژست‌های روشنفکری هم همراه باشد!

۱۳۹۰ دی ۲۶, دوشنبه

آقای مجتبی واحدی! منتقد همیشگی‌ تان بودم و ولی‌ امروز با شما همدردم...



آقای واحدی عزیز! به شما انتقاد کرده بودم که چرا بر میزی که پرچم بی‌ نشان دارد می‌‌نشینید. منتقدتان بودم که "به نام خدا" می‌‌گویید و تیغ به صورت نمی‌‌زنید و در بحث‌های سیاسی به صحرای کربلا می‌ روید و به شما گفته بودم که "دین را در پستوی خانه" تان نهان کنید. امروز ولی‌ دید من به شما متفاوت است! شما همانید که بی‌ پرده حرف خود را زدید و گفتید که حتی اگر انتخاب اکثریت، پادشاهی مشروطه باشد شما نیز می‌‌پذیرید (گرچه مخالفش باشید!) و خط قرمز نکشیدید و خودی و ناخودی نکردید. انصاف داشتید که همان سبب شد که دوستان سابق تان شما را به دروغ از مشاورت بیاندازند و در گروه‌های امید‌ مجعول اشان راه  ندهندتان.

تبریک به "اصغر فرهادی"، تقدیم به اشگ‌های "لیلا حاتمی" ها...


فیلم جدایی نادر از سیمین به کارگردانی اصغر فرهادی به عنوان بهترین فیلم خارجی "گلدن گلوب" برگزیده شد. 

بله! فرهیختگانی چون فرهادی اند که با هنر خود نام ایران را پر آوازه می‌‌کنند. آن هم در دورانی که کشور، در کانون توجه جهان است و پی‌ در پی‌ اخبار ناگوار و تلخ می‌‌شنویم. این پیروزی را به اصغر فرهادی و همکارانش تبریک می‌‌گویم. تبریک به هنرمندی چون لیلا حاتمی، به او که از گفتن شرایط زنان بازیگر و تمام بانوان ایرانی‌ گریست و نتوانست سخن خود را پایان دهد که همان هم هزاران حرف داشت.

پیروزی تان خوش که توانستید با تمام محدودیت‌ها و سنگ اندازی ها، خود را به جایگاه‌ بلندی در سینمای جهان برسانید.