هرچند نبینی تو ولی ملت ایران ..شیریست که بر پرچم خورشید نشان است

۱۳۹۲ فروردین ۱۰, شنبه

ترجمه گفته های معصومه ابتکار (گروگانگیر سابق، معاون محمد خاتمی، جاعل مقاله و اصلاحات چی فعلی)


سال ۱۳۵۸,  گروهی از دانشجویان پیرو خط امام دست به گروگانگیری از سفارت امریکا در تهران زدند و مورد حمایت امام امت و البته دولتمردان آن زمان قرار گرفتند. امثال ابولحسن بنی صدر -سرپرست وزارت خارجه در آن زمان- که در نشریه خود به مدح و ثنای این عمل غیر عاقلانه  پرداخت (منبع +) از درک آن عاجز بودند که داغ آن تا چند نسل بعد هم بر پیشانی ملت ایران می ماند و هزینه آن بر گرده همان ملت است.

نام سرکار خانم معصومه ابتکار هم در کنار نام هایی چون ابراهیم اصغر زاده در بحران گروگان گیری بر سر زبان افتاد و جالب که هر دوی آنان هم در نهایت به عضویت در شورای شهر تهران رسیدند و از مواهب مادی و معنوی آن برخوردار شدند. خانم ابتکار -خواهر مری گروگانگیر- تنها ۱۸ سالی داشتند که به لطف اقامت چند ساله اش در آمریکا (و تسلط نسبی بر زبان انگلیسی) به عنوان سخنگوی گروگان گیران انتخاب شدند. انتخابی که در نفس خود، نشان از ناپختگی و بی عقلی دانشجویان پیرو خط امام داشت. پاسخ های نابخردانه و ساده انگارانه معصومه ابتکار در مقابل خبرنگار خارجی  نه فقط نشان از بی تجربگی (و حتی بلاهت فکری ایشان) داشت که تمام اعمال به اصطلاح دانشجویان گروگان گیر را هم بیشتر زیر سوال برد. 

ایشان در پاسخ به خبرنگار خارجی که گروگان گیری را مخالف تمام قوانین بین المللی خواند به خیال خود دست به توجیه زد و از نظام امپریالیستی آمریکایی گفت که در ایران جاسوسی می کرده و می خواسته است که تمام منابع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مملکت را به نفع خود کنترل کند؛  در نهایت هم ایشان به قول خودش جنایات های شاه را به میان کشید! خانم معصومه ابتکار از ۶۰،۰۰۰ شهید  و ۱۰۰،۰۰۰  معلول  به جامانده از جنایات های شاه می گوید و کشوری که به دست شاه  نابود شد و توجیه می کند که اسارت دیپلمات های آمریکایی -گرچه نقشی در کار نداشتند- موجه است!

در ادامه مصاحبه، معصومه ابتکار از جهاد مقدس و نامیرایی اندیشه اسلام و شهدا می گویند. ایشان می گوید که به راحتی حتی به دست خودش حاضر به کشتن گروگان ها است و به گفته ایشان  اگر شاه به ایران بازگردانده نشود گروگان ها  در دادگاه های اسلامی محاکمه و محکوم می شوند. هنگامی که مصاحبه گر از اثرات مخرب روانی چنان گروگان گیری بر روان دیپلمات های آمریکایی می پرسد، باز هم سوال را با سوال پاسخ می دهد و به تخیلات اغراق آمیز خود از دوران شاه می پردازد تا گروگانگیری را توجیه کند. 

بیش از سه دهه از اشغال سفارت امریکا می گذرد و شرمساری از آن هنوز بر شانه نسل های جدید ایران سنگینی می کند و ایران هنوز هم هزینه های سیاسی آن را می پردازد. امثال معصومه ابتکار البته آینده خود را ساختند و وارد بازی قدرت شدند. خانم معصومه ابتکار جوانسال به عنوان نخستین دختر ایرانی وارد هیات دولت شد و پس از آن هم پله های ترقی را در دولت سید محمد خاتمی پیمود. البته امروز ایشان در کنار پست های سیاسی، مدرس دانشگاه هستند و به کار تحقیق مشغول اند. گرچه چند سالی پیش بود که  در نشریه بسیار معتبر NATURE عنوان شد که ایشان (با عنوان معاونت ریاست جمهوری ایرانی) در مقاله تحقیقاتی خود تقلب (Plagiarism) کرده است که سبب شد  ضربه بزرگی به حیثیت آکادمیک دانشگاه های ایران وارد شود.



۱۳۹۲ فروردین ۳, شنبه

سه دهه تحریم در خوشی و لذت از زندگی؛ ارمیا، گلشیفته و جامعه ایرانی


شاید دها سال باید بگذرد تا بتوان تاوان آنچه را که بر فرهنگ و اخلاق جامعه ایرانی پس از انقلاب ۵۷ رفت را داد. بیش از سه دهه "اجبار" در پوشش و سرکوب آزادی های اجتماعی، ترویج فرهنگ پنهان کاری و ظاهر سازی و دروغ گویی، بنیان اخلاق جامعه ایرانی را بهم ریخته است. دو مثال گلشیفته و آرمیا را می توان دو نشانه روشن از این خسران اخلاق جامعه ایرانی  دانست ناشی ازآنچه بر مردم ایران از سر اجبار و زور و تحریم در خوشی و لذت از زندگی آمده است. 

با انتشار عکس هایی نیمه برهنه از گلشیفته، هنرمند جوان و با استعدادی که ناچار از فشار های حکومتی ترک دیار کرده بود، تا مدت ها دنیای مجازی ایرانیان مشغول شد و صدها ساعت بحث و گفتگو و جدل و تحلیل و تفسیر را طلب کرد.  

به تازگی هم برنده شدن بانویی جوان -ارمیا- که پوششی نیمه اسلامی دارد (و در تظاهر به اجرای دستورات دینی از مصاحفه و در آغوش کشیدن مردان پرهیز می کند) در مسابقه پراعتبار و پربیننده آکادمی گوگوش خبر ساز شد. جایی که صحبت بر سر پوشش او در حالت عادی نمی بایست این اندازه مورد توجه قرار بگیرد در میان ما  مخالفین و موافقینی ساخت که به بحث و جدل بنشینند و کار به دعوا و مرافعه بیانجامد. در شکل طبیعی آن صحبت از عقیده و دین و پوشش دیگری غیر معقول و نامربوط است ولی همین مسایل حتی می تواند (که توانست) سرانجام انتخاب برنده این مسابقه را رقم بزند و به عقیده برخی از اهل فن، چنان انتخابی بیشتر ناشی از حاشیه های آن بود تا استعداد و تسلط بر ظرافت ها و تکنیک های هنری و موسیقیایی.


فیسبوک  خورشیدنشان

۱۳۹۱ اسفند ۲۵, جمعه

آیا بریتانیا از حتی پیکر بیجان رضا شاه وحشت داشت؟!


رضا شاه بزرگ در پایان شکست در مخاصمه ای تحمیلی با قدرتمند ترین نیروهای زمان خود -بریتانیا و روسیه- به ژوهانسبورگ تبعید شد تا پایان عمر خود را دور از وطنی بماند که  از زمانه سیاه قجری به دوران مدرن عصر حاضر هدایتش کرد. پادشاه ایران، تا آخرین لحظات عمر پیگیر مسایل کشورش بود و امید به شنیدن اخبار خوشی از وطن داشت. ۴ مرداد ۱۳۲۳، رضا شاه بر اثر بیماری قلبی ناشی از رنجی که از دوری از وطن داشت درژوهانسبورگ  بدرود حیات گفت. پیکر مومیایی شده اش به مصر برده شد تا در مسجد رافعی قاهره به ودیعه گذاشته شود.

ولی بریتانیای کبیر حتی از پیکر بیجان پادشاه مستعفی ایران هم وحشت داشت و بردنش به ایران را بر نمی تابید که حتی از  برتن کردن و بهمراه بردن لباس های نظامی و تشریفاتی رضا شاه بزرگ هم در هراس بود. هفت سال پس از آن بود که پیکر رضا شاه در لباس نظامی اش به وطن باز گردانده شد تا  ۲۸ سالی بعد که متجاوزانی دیگر، تاب بودنش در وطن را نیاورند.

۱۳۹۱ بهمن ۴, چهارشنبه

اردشیر ارجمند! شرم بر تو که هنوز وعده انتخابات در قانون اساسی جمهوری اسلامی را میدهی...


جناب ارجمند! به نمایندگی -خود خوانده- از جنبش مردم ایران در یک کمیسیون پارلمانی اروپا صحبت می کنی و تنها سخنت، بغض های فروخورده شخصی است! در مجمع ای  مهم هستی ولی با همان ظاهر نامناسب، بجای منتقل کردن خواست مردم، خط قرمز می کشی و خودی -ناخودی می کنی مبادا که آنان در خیال خام (!) اتحاد یکپارچه اپوزیسیون افتند. چه شرم که خارجی را قاضی شرح حال اپوزیسیون ایران می دانی!

خود خوانده از جانب ملتی سخن می گویی که مبارزات مردم ایران در چارچوب قوانین اساسی و البته حفظ نظام است (منبع +). به چه حقی؟ چه کسی تو را در آن جایگاه گزارده است که زیر پرچم جمهوری اسلامی بنشینی و هنوز از انتخابات آزاد خیالی در جمهوری اسلامی سخن پراکنی؟ همان تو و دوستان امید بر باد ده ات بودند که فتیله جنبش سبز را پایین کشیدند و خونهای برزمین ریخته را تباه کردند. آن زمان که می شد به خواست حداکثری مردم در کف خیابان (که تغیر رژیم بود) رسید، با خیال خوش در ینگه دنیا نشسته بودی و از فرآیند های لازم برای رساندن اعتراضات مردم به گوش مسوولان سخن راندی.

شرم بر تو باد!

۱۳۹۱ بهمن ۳, سه‌شنبه

بررسی دروغ گویی و بزرگ نمایی تخیلی مجاهدین خلق از زندانهای رژیم پیشین


توضیح واضحات: این نوشته به معنای تطهیر رژیم شاه و انکار شکنجه در زندان های ساواک نیست گرچه حتی به نقل قول از شخصیت های انقلابی چون مهدی کروبی، مهدی تاجزاده و مرحوم منتظری، حرمت خانواده های زندانی حفظ می شد و با تقاضای عفوی، بخشوده می شدند. گاه حتی زندانیان بخشوده شده، به بالاترین منصب های سیاسی هم ارتقا می یافتند. شکنجه به هر شکل آن مذموم است ولی از آن بد تر، دروغ گویی و منحرف کردن افکارعمومی است.

 در حالی که مجاهدین خلق، با مظلوم نمایی خود و دروغ گویی و بزرگنمایی در رفتار خشن  با زندانیان در رژیم پیشین، جرم مجاهدین زندانی را در حد خواندن قرآن و نهج البلاغه و کتاب های علی شریعتی اعلام می کردند (منبع +)، همان زمان اعتراف به عملیات مسلحانه و تعلیم دیدن در اردوگاه های چریکی فلسطینی داشتند. جایی که در نامه مسعود رجوی و موسی خیابانی به یاسر عرفات می نویسند منبع (+):

ما مجاهدین خلق ایران که بعضا از نزدیک در اردوگاه های الفتح شاهد نبرد مرگ و زندگی شما با دشمن نژادپرست صهیونیست و مرتجعین عرب بوده ایم، بخوبی می دانیم که خلق در زنجیر شما تا چه حد از همکاری های همه جانبه رژیم ایران با صهیونیست ها و تسلیم طلبان عرب، در رنج و عذاب بوده است. رنج و عذابی که تمام خلق ایران نیز از آغاز تولد دولت اسراییل، این طفل نامشروع امپریالیسم در منطقه در آن سهیم بوده اند.

 بزرگنمایی در مورد زندان های رژیم پیشین تا به آن حد تخیلی و دور از حقیقت می شود که می گویند (منبع +):

از وسایل استفاده شده برای شکنجه این افراد، روزنامه اطلاعات از کلاهخود آهنی که "منجر به کوری و کری می شود" و چنگک های برقی "مخصوص بیضه که بر بیضه ها انداخته می شود" نام برده است. در یکی از این افراد زندانی، هشت متر از روده، یک کلیه، طحال، یک دوم روده و یک چهارم کبد برداشته شده است!

هر روز در بهشت زهرا صحنه های عجیبی را به چشم می بینیم. هر روز اجساد زندانیانی به گورستان آورده می شود که دست هاشان بریده، چشم هایشان در آورده شده و یا سرشان با مته های برقی سوراخ شده است.

در مورد دیگر، با وجود شایعه شکنجه مسعود رجوی و موسی خیابانی و ضربه دیدن سر جناب رجوی و به کما رفتن ایشان، یک هفته پس از آن هر دو در سلامت کامل آزاد می شوند (همان منبع)!

در ادامه نامه رجوی و خیابانی نوشته می شود که:

به همین دلیل اکنون که در میهن خونبارمان جنبشی بزرگ به راه افتاده و قائد پر افتخار آن امام مجاهد اعظم خمینی، بارها بر قطع هر گونه رابطه با اسراییل پای فشرده است، آغاز فروریختن پشت جبهه ضد انقلابی اسراییل، یعنی رژیم وابسته ایران را به انقلاب فلسطین تبریک می گوییم.

برادر ابوعمار، اگر امروز شما و همرزمانتان خانه و خاکی از خود ندارید که بر آن پای گذارید، مردم ما که همیشه انقلاب شما را با چهره فلسطینی و قلب عربی و اسلامیش به طور ویژه ای گرامی و عزیز داشته اند برآنند تا در مسیر انقلاب آزادیبخش ضد امپریالیستی خود، خانه و خاکشان را در آینده ای نه چندان دور به پایگاهی برای شما تبدیل کنند و این انقلابی است تا پیروزی…

۱۳۹۱ دی ۲۹, جمعه

۳۵% متانول سمی و خطرناک با افزودنی MTBE در بنزین مصرفی در ایران



۳۵ % بنزین مصرفی این روزها در ایران حاوی متانول است. متانول، ماده ای بسیار سمی است که حتی در تماس زیاد و استشناق الکل، خطر کما و  مرگ وجود دارد. ماده ای بسیار خطرناک برای چشمان که حتی در تماس با بخارات این الکل در فضا، با صدمه دیدن دائمی سیستم عصبی بینایی خطر کوری هم است. تماس مداوم با متانول، جدا از اختلالات ژنتیکی به ارگانهای داخلی بدن، کبد،  مغز، سیستم عصبی، پوست و ... صدمات جدی و دایمی وارد می کند. سردرد، سرگیجه و تهوع هم از اثرات جانبی دیگر آن ماده است جدا از اینکه می تواند سبب استهلاک و خوردگی شدید قطعات خودرو شود (منبع +). 

این در حالی است که استاندارد اروپا تا ۳% استفاده از این مشتق الکل را مجاز می دارد و در آمریکا و کانادا هم از الکل اتانول (غیر مضر) و تنها تا حداکثر ۱۵ و ۱۰% استفاده می شود که آن هم نوع خودروهای فروخته شده در این کشور ها برای استفاده از بنزین مخلوط شده با اتانول طراحی شده است. پیش از تشدید تحریم های بین المللی، بیش از ۱/۳ بنزین مصرفی در ایران وارد می شد که پس از آن با تولید بنزین بی کیفیت و ارزان  با اکتان کمتر از ۸۵ حاوی سرب و درصد بالایی از گوگرد جبران گشت *. جبرانی که به بهای جان و سلامتی ملیونها ایرانی تمام می شود؛ جایی که جمهوری اسلامی مساله بنزین را به امنیت خود مربوط کرده است و حاضر به پذیرش شکست نیست که عدم توانایی خود در تامین بنزین مصرفی مرغوب را اعلام بدارد تا لااقل جان ایرانیان بیش از این به خطر نیفتد.

*بر اساس گزارشی، روزانه تا ۲ ملیون لیتر ترکیب ارگانیک  MTBE  به بنزین تولیدی در داخل اضافه می شود که از سال ۲۰۰۴ استفاده از آن در امریکا ممنوع شده است. تحقیقات نشان داده است که حتی استفاده از این ترکیب در بنزین جدا از استنشاق بخارات آن، سبب آلودگی پایدار آبهای زیرزمینی و خاک می شود (+).

۱۳۹۱ دی ۲۰, چهارشنبه

نگاه تاریخی رضا شاه بزرگ به ویروس حجاب (طنز)!

بی حرمتی به مسافران ایرانی در دوحه، آیا قبح آن برایمان ریخته است؟!


سالها است که ملت ایران را تحقیر می کنند، دیده ایم و شنیده ایم وگاهی هم ازکنار آن به راحتی می گذریم شاید که حتی قبح آن هم برای ما ریخته باشد. تحقیر زن و مرد ایرانی در فرودگاه های جهان خبر جدیدی نیست و چه تاسف که در کشور های دوست و برادر (!) عربی و همسایگانمان شاهدش باشیم. می شنویم که همین کنار گوشمان در دبی -که از کار و سرمایه ایرانی رونق گرفت و امروز نمکدان می شکند- به مسافر ایرانی بی حرمتی  و حتی  با آنان برخورد فیزیکی می شود که  عکس برداری و انگشت نگاری و مجادله لفظی و جداکردن از خیل مسافران دیگر که عادی است. چه این اخبار انقدر تکرار شده است که شاید با لبخندی از کنار آن هم بگذریم و گناه آن را تنها بر دوش دولت بی لیاقت احمدی نژاد بیاندازیم.

در تازه ترین بی حرمتی به مسافران ایرانی، شاهد تبعیض  و بدرفتاری در فرودگاه دوحه قطر هستیم  (+) که به جرم ملیت ایرانی داشتن، محروم از خدمات شرکت هواپیمایی قطر می شوند. طبق معمول واکنشی هم از سران جمهوری اسلامی نیست که توان آن را ندارند و از باج دادن به امثال همان کشور قطر کوچک، در ضعیف ترین موقعیت سیاسی و حتی نظامی در منطقه هستند. عجیب نیست که همسایگان ایران موقعیت مناسب ببینند و برای خاک ایرانی دندان تیز کنند.

تا چنان حکومتی  بر کار است،  انتظاری جز این هم نباید داشت.

۱۳۹۱ آذر ۱۹, یکشنبه

ای تو معلم اخلاق که ضبط یک مکالمه راجنایت قرن اش کردی، از ایران برباد دادن خاندان هاشمی چه گفته ای؟


کارزار عجیبی شده است. دنیای مجازی فارسی زبانان انگار جان تازه ای گرفته است از پرداختن به خبر درز مکالمه نیک آهنگ کوثر و مهدی هاشمی، چون ولوله و جنب و جوشی که به خود گرفت از خبر برهنگی گلشیفته همین چندی پیش! چه آشفته بازاری شده است و ملت انگار پیراهن عثمانی بر زمین یافته اند که سرمست و حق به جانب دست در دست هم متهم (!) را به جایگاه مجازات می برند تا انتقام از جنایتی بزرگ بگیرند. آن یکی نهیب می زند که استغفار کن و بخشش بطلب و دیگری کارش تمام شده می داند و آن یکی می خواهد که صدایش خفه شود و به ناکجا آباد تاریخ بفرستدش!

می گویند که هدفشان مجازات متهم است از برای خیانت و نه دفاع محض ازبهرمانی ها! در کلام هم اگر چنین خیرخواه نشان دهند و خود را مبری از دفاع از خاندان هاشمی کنند، در عمل ولی یک از اپوزیسیون را پای مهدی هاشمی قربانی کرده اند. مهدی هاشمی متقلب و جاعل مدرک، دلال نفتی و همه چیز که تمام عمرش با دیگر آقازاده ها و خانم زاده ها بر خان نعمت ملت ایران چمبره زده بود و بهرمند می شد بی آنکه به وقت نیاز، جبران مافاتی کند.

امروز هم دعوایشان با حاکمیت نه از سر خیرخواهی و منافع ملت و وطن است که به دنبال قدرت از کف داده اند و رسیدن دوباره به تخت فرمانروایی! فرزندان عالیجناب سرخ پوش درمناسبی پر منفعت بوده اند و از نسب خود بهره بسیار بردند و برای نسل های پس از خود هم به قدر کفایت اندوخته اند. همان ها که شریک جرم اند در سکوتشان از جنایات و خیانت های پدر ولی امروز با پرچم حق طلبی، مردمی ساده لوح را به دور خود جمع کرده اند تا این خاندان را آلترناتیوی بدیع و چاره راه نشان دهند! ملتی فراموشکار که امروز نه از بالا گرفتن جنگ قدرت در راس هرم جمهوری اسلامی که از مثله کردن جوانی ژورنالیست و باز شدن پرونده (!) های قدیمی او سرمست و خوشحال است، حتی اگر لازم ببینند که مهدی هاشمی را مظلوم و هم ردیف زندانیان سیاسی آورده و او را بری از هر گناه و شایسته ترحم نشان دهند.

پی نوشت- به نیک آهنگ حق می دهم که مکالمه شارلاتانی به نام مهدی هاشمی را ضبط کرده باشد چون:

طبق قوانین کانادا و آمریکا، وقتی یکی از طرفین دعوا کسی را به عنوان شاهد به دادگاه معرفی کند او موظف است هر مدرکی دراختیار دارد به دادگاه بدهد و اگر معلوم شود چیزی در اختیار داشته و نداده جرم بسیار سنگینی است. طبیعی است که نیک‌اهنگ ترسیده باشد و هر چه در اختیار دارد را به دادگاه داده باشد. ضمنا ضبط مکالمه تلفنی افرادی که مورد توجه عموم هستند -مانند سیاست‌مداران- جرم نیست جزو الزامات خبرنگاری محسوب می‌شود (مصطفی عزیزی)، البته باید دانسته شود که پخش شدن این مصاحبه  به در خواست خود وکلای هاشمی بوده است.

نوشته های پیشین من دراین مورد:
داغ ننگ حمایت از خاندان هاشمی رفسنجانی! (در حمایت از نیک آهنگ کوثر)
آقای هاشمی رفسنجانی‌! خود چه کسانی‌ را مسدود کردید که امروز وبسایت شما چنان شد؟!
خود سانسوری از خاندان هاشمی‌ رفسنجانی‌؟
از عالی‌ جناب سرخ پوش تا اشک تمساح خاندان هاشمی!‌

۱۳۹۱ آذر ۱۸, شنبه

داغ ننگ حمایت از خاندان هاشمی رفسنجانی! (در حمایت از نیک آهنگ کوثر)


ظرف چند روز گذشته، شاهد سیل گسترده ای از تهمت، توهین و افترا به  نیک آهنگ کوثر-کارتونیست- و در پی منتشر شدن فایل مکالمات خصوصی اش با مهدی هاشمی بوده ایم. این که عامه ایرانیان درتصمیم گیری سخت شتاب زده و در قضاوت کردن احساسی اند، بر کسی پوشیده نیست.  بر آنان حرجی نیست که نخوانده و پاسخ از متهم (!) نشنیده به قاضی می روند و شخصیتش خرد می کنند و به او ناروا می بندند. آنانی که نشنیدند پاسخ نیک آهنگ را که می گوید :

این فایل‌ها تنها و تنها به درخواست رسمی وکلای آقای مهدی هاشمی، در اختیار دادگاه قرار گرفته، و تسلیم وکلای دو طرف نیز شده است، آن هم بیش از دو ماه، و ثانیا، من تحت هیچ عنوان منتشرشان نکرده‌ام. 

از سوی دیگر، صدای حامیان هاشمی رفسنجانی است که با بالا گرفتن تبعات این پرونده در فضای مجازی بلند شده است و چنان سینه چاک از خاندان ایشان دفاع می کند که گویی امید رهایی ایرانزمین به دست آنان است! انگار نه انگار که عالیجناب سرخپوش، آن زمان که بر اریکه قدرت یکه تازی می کرد و از وکیل تا وزیر در پیشگاهش کرنش می کردند،  چه فرهیختگانی از کین او به حبس افتادند و در حال نذار و اعتصاب غذا با قل و زنجیر به تخت بیمارستان  بسته شدند. 

خاطرمان نمی رود  که همین چند سال پیش با توهین به تمام خانواده‌های کشته شدگان قتل‌های محفلی، وزیر اطلاعات خود - علی‌ فلاحیان- را به سفر حج برد و نزدیک خود نگاه داشت. ادامهٔ جنگ بیهوده با عرق چه؟ کشتارزندانیان دههٔ ۶۰ چه؟ از این یادآوری ها بسیار است. جالب اینجا است  که هاشمی‌ بارها در سخنانی صریح، مخالفت خود را با جنبش مردم سالاری و اصولاً هر تغییر ساختاری در رژیم سیاسی ایران ابراز کرد و از عشق و علاقه‌اش به رهبر انقلاب و جدایی ناپذیری‌اش از او گفت و مکتب ایرانی‌ را از اساس کوبید. 

آیا این از سادگی‌ ما مردم است که عالی‌ جناب سرخ پوش رو فراموش کرده ایم؟ که امروز آنان را مظلوم بدانیم و در مرثیه شان  بر سر و صورت زنیم که بی گناهند! آیا جز این است که فعالیت سیاسی مهدی هاشمی در خارج از ایران (هزینه از کجا؟!) تنها در بازی قدرت خاندان های جمهوری اسلامی است و نه از درد وطن و مردم ؟!....

چند نوشته پیشین من در مورد خاندان رفسنجانی:
آقای هاشمی رفسنجانی‌! خود چه کسانی‌ را مسدود کردید که امروز وبسایت شما چنان شد؟!
خود سانسوری از خاندان هاشمی‌ رفسنجانی‌؟
از عالی‌ جناب سرخ پوش تا اشک تمساح خاندان هاشمی!‌