هرچند نبینی تو ولی ملت ایران ..شیریست که بر پرچم خورشید نشان است

۱۳۹۳ فروردین ۶, چهارشنبه

برگی از تاریخ (بخش یکم ۱۳۳۱-۱۳۳۰)- حمایت شعبان جعفری (بی مخ) از محمد مصدق و درگیری اش با شهربانی، حمایت جبهه ملی از شعبان



 درچند بخش، گوشه هایی از مصاحبه شعبان جعفری (بی مخ) با خانم هما سرشار آورده می شود. مقالات، بدون هیچ دخل و تصرفی و بدون تفسیر و حاشیه نویسی خواهد بود. 

 ص۸۹ دیگه مصدق سوار کار بود، مام با مصدق بودیم، من خیلی با مصدق بودم. چندین سال با مصدق بودم ولی توده ای ها خیلی سر به سرمون میذاشتن...
ص۹۶- ما طرفدار آیات الله کاشانی بودیم و مصدق . اون موقع اصلا این بساط در تهران بود که عده ای طرفدار مصدق و کاشانی بودن و عده ای مخالفشون و همش سر انتخابات و ای دعوا مرافعه و بگیر و ببند بود 
 ص۹۷ ... می دیدم مصدق کار های خوب می کرد، مام بلاخره رفتیم دنباله رو ایشون شدیم دیگه. تا حتی تا اونجا می رفتیم که می زدیم تا پای جونمون. من اصلا یادمه که خدابیامرز مصدق رو من اونروز دم مجلس روکولم گذشتم. ایشون رو کول من بود، عکسشم تو روزنامه چاپ کردن (۱۴ آذر ۱۳۳۰)
ص۹۸- شب با حائری زاده رفتیم خانه مصدق، اون موقع که نخست وزیر بود. ایشونم زیر پتو خوابیده بود...
ص۱۰۸ (مربوط به حوادث ۳۰ تیر ۱۳۳۱)... از شهربانی آمدند من را بردند گفتند که دخالت نکن. بعد ما اومدیم و دیدیم نمی تونیم بشینیم چون به مصدق علاقه داشتیم. بعد رفتیم سر بازار و اونجا یه سخرانی کردیم...یه خرده شلوغ کردیم و گفتیم: "مردم مغازه هاتون رو ببندین. مصدق رفت!". به مردم می گفتم :ایهاالناس مصدق رفت قوام آمد، پاشین یه کاری کنین! بعد رفتیم سر لاله زار شلوغ کردیم...بعد از این جریانات از مجلس اطلاع دادند که مصدق برگشت سر کار و من به مردم گفتم که برین سر کارتون!
ص۱۰۹ رفتیم بیمارستان چند تا مرده (شهید تقلبی!) از آنجا برداشتیم داد زدیم که قوام دستور داده اینها رو بکشند. چون مصدق رو دوست داشتیم اون موقع. کاشانی رم دوست داشتیم. مصدق و کاشانی با هم بودن دیگه. 
ص۱۱۰ ... بابت شلوغ کاری هایی که به نفع مصدق کردیم، مصدق هیچ واکنشی نشان نداد. بیشتر خونه حسین مکی می رفتیم، خونه کاشانی می رفتیم، یک وقتایی پیش بقایی. 
ص ۱۱۱- شاه رو هم دوست داشتیم، چون می دیدیم که به ورزش خدمت می کنه، ورزشکاره، به ورزش علاقه داره. رو این اصل دوستش داشتیم، مخلفش نبودیم.
ص۱۱۲- کارمون این بود که با توده ایی هایی که می گفتند "زنده بعد استالین، مرگ بر مصدق" دعوا کنیم. با ماشین جیپ می زدیم بهشان و زخمی شان می کردیم
ص۱۱۱ همه جبهه ملی ها اومدن و برای زورخانه ای که قرار بود بسازم پولم دادن، غلامحسین صدیقی بود، بزرگان بود، عبدالله معظمی بود، شمس قنات آبادی بود، الهیار صالح بود، بقایی بود، حتی یکبار کاشانی هم آمد .

*سند بالا، مقاله تشویق آمیز دکتر فاطمی از شعبان بابت حمایتش از دکتر مصدق است که در روزنامه اش (باختر امروز، شماره ۹۱۴، ۱۳۳۱) عکسش را چاپ کرده بودند و از او تعریف کرده و حتی به اتفاق اعضای جبهه ملی به زورخانه اش رفته بودند. 



ادامه دارد!

۱۳۹۳ فروردین ۱, جمعه

نشانی غلط اوباما به جمهوری اسلامی در پیام بی محتوای نوروزی اش؛ پیام زیبای نخست وزیر کانادا




تنها می توان حدود ۲۰ ثانیه از پیام نوروزی پنج دقیقه ای امسال  رییس جمهوری امریکا را مربوط به جنبه های زیبای این عید باستانی و شادباش گفتن و آرزوی سالی نکو در پیش رو داشتن دانست. ادامه این پیام، خطابه تکراری و دهها بار گفته شده خود پرزیدنت اوباما و خطاب به رژیم جمهوری اسلامی بود. این میراث جهانی، نوروز، امروزه می تواند سبب ساز قوت گرفتن پیوند های فرهنگی بین کشور هایی با تاریخ مشترک چون ایران، افغانستان، تاجیکستان و آذربایجان باشد و زمانی برای رساندن پیغام دوستی و صلح به مردمان آن کشورها؛ فرصتی که پرزیدنت اوباما آن را در حرافی و "لاس زدن" با رژیم جمهوری اسلامی به هدر داد!

اوباما می گوید که از ابتدای ریاست جمهوری اش مرتب این پیام را به رژیم رسانده است که اگر به تعهدات بین المللی اش عمل کند، فصل تازه ای در روابطش با جهان و امریکا گشوده خواهد شد، در باغ سبزی پر از منفعت های سیاسی و اقتصادی  را هم نشان رژیم داد. اما در مضمون کلی صحبت های اوباما، انرژی هسته ای و تعهدات اتمی رژیم، یگانه خواست جامعه جهانی از رژیم عنوان شد؛ و البته پیدا بود شخص اوباما با دوباره بیان کردن از فتوای معروف اتمی، به مسوولیت پذیری رژیم خوشبین است! اما باید نشانی خواست های حقوق بشری مردم ایران از رژیم را هم از پرزیدنت اوباما پرسید که عامدا حتی کلمه ای از آن بر زبان نیاورد. 

وقتی اوباما در پیام مثلا نوروزی اش اشاره ای به انتخابات پیشین ریاست جمهوری در ایران کرده و از انتخاب "دکتر" حسن روحانی، به اراده مطلق مردم ایران یاد می کند، به شنونده ای ناآشنا به جریانات سیاسی ایران این امر متبادر می شود که انتخابات جمهوری اسلامی عین دموکراسی بوده است و ملت در انتخاباتی آزاد، شایسته ترین فرد را انتخاب کرده اند و نه در انتخابی بین بدتر و بدترین! رژیمی که هنوز دو کاندیدای ریاست جمهوری دو دوره پیشینش را بدون محاکمه در حبس نگه داشته است! و آیا ارزش های آزادی خواهی و انسانی قانون اساسی ایالات متحده آمریکا آن چنان بی مقدار است ریاست جمهوری اش، با چشم بستن بر دروغ های رژیم و تقلب آشکار انتخاباتی و فقدان انتخابات آزاد در مملکت ایران، انتخاب آخوند فریبکاری چون حسن روحانی را تحسین کند؟!

از سوی دیگر، این پیام نوروزی پرزیدنت حسین اوباما را مقایسه کنید با پیام نخست وزیر کانادا، استفان هارپر، به پارسی زبانان. استفان هارپر در پیام یک دقیقه ای خود، نوروز را در سرآغاز تقویم پارسی تبریک گفته، و در تحسین تمدن و فرهنگ  کهن ایران با جملاتی بسیار شکیل و زیبا، شادباش می گوید. جالب که حتی شاید به تعمد، از واژه "خلیج پارسی" استفاده می برد تا به ایرانیان نشان دهد که برخلاف دولتمردان آمریکا، برای تاریخ و فرهنگ کهن جهان ارزش قایل است و آن را به پول نفت نمی فروشد!

در همین پیام یک دقیقه ای، نخست وزیر هارپر اشاره ای به نبود آزادی ها در جمهوری اسلامی کرد، حقیقتی که در پیام پنج دقیقه ای اوباما، تعمدا سخنی از آن نرفت!


۱۳۹۲ اسفند ۱۹, دوشنبه

شکایت دولت تدبیر و امید حسن روحانی از ملاقات های حقوق بشری کاترین اشتون در تهران!


 باید پرسید حجت السلام حسن روحانی و دولتمردانش دیگر باید چه بگویند و چه بکنند تا متوجه شویم که چه کلاه گشادی بر سرمان در انتخابات پیشین گذاشته اند! چطور هنوز می توانیم به وعده های حسن روحانی دلخوش کنیم و او و یارانش را امیرکبیر و مصدق زمانه بخوانیم و دولتش را تنها گزینه باقی مانده برای ملت بدانیم؟! آخوندی که تنها به سبب ترس ملت از تندروی های دیگر کاندیداهای ریاست جمهوری، همراه با چاشنی وعده های قشنگ و رویایی اش و شعار گشایش سیاسی در کشور، به دومین پست مهم حکومتی در جمهوری اسلامی رسید. هم او بود که رأی ملت را بیعت با آرمان های امام رحلش دانست و حضور سبز معترضان انتخابات ۸۸ را اردوکشی خیابانی نامید و حصر شدگان دربند را به توبه فرا خواند! با این حال، همان مردمی که انتخابات تحریم شده را رونق دادند و مامور کهنه کار اطلاعاتی-امنیتی رژیم را به میدان آورند، چنان مسحور سیمای آن شیخک و یارانش گشتند که گویی موفق شده اند که رأی های به یغما رفته انتخابات پیشین را باز ستانند.

 به یاد می آورم که در گرماگرم انتخاب روحانی، از او بتی ساختند که نه انتقادی به جنابشان جایز بود و نه به دولتش! صحبت از گذشته شیخ تابو بود و مصران به کنکاش بیشتر متهم به تند روی و جنگ طلبی شدند؛ چه حتی خبر رسانی از زندانیان سیاسی و امثال موسوی و کروبی را کمرنگ و بی رنگ کردند مبادا که دشمنان دولت اعتدال گرای روحانی، آتویی بگیرند!

 همیشه البته توجیه و دلیلی بوده و هست! اگر اعتراضی شود که چرا شیخ، پورمحمدی بد نام را به وزارت دادگستری رساند، می گویند که در حوزه اختیاراتش نبود؛ اگر از افزایش اعدام ها و و وخیم تر شدن شرایط حقوق بشری گفته شود، پاسخ می دهند که در جمهوری اسلامی تفکیک قوا است و شیخ هیچ کاره است! اگر روحانی در چشم خبرنگار خارجی نگاه کند و در مورد  سانسور اینترنت و مسدود شدن دریافت ماهواره ها دروغ بگوید، اگر وزیر خارجه اش در پاسخ خبرنگار خارجی خود را به نشنیدن و ندانستن از زندانیان سیاسی بزند و خبرنگار را به اسراییلی بودن متهم (!) کند، اینها همه برایشان قابل توجیه است.

ولی امروز دیگر چه می توانند بگویند از شکایت وزارت خارجه این دولت از یک حرکت حقوق بشری کاترین اشتون؟ زمانی که خود دولت علنا پایش را از مسایل حقوق بشری و معظلات اجتماعی-سیاسی داخل کشور بیرون کشیده است و خود را به ندانستن و نشنیدن و بی اختیاری می زند، حتی یک دیدار ساده نماینده اتحادیه اروپا از مادری داغدار را تاب نمی آورند و تهدید و شکایت می کنند! و لعنت بر این همه عوام فریبی و دروغ گویی....