زاده سرزمین سبز و خرم "سواد کوه" از خطه دلیران طبرستان و مازندران، آخرین منطقه ای که به اعراب تسلیم شد و اولین بود که از یوغ خلفای عباسی خلاص گشت؛ مردمانی که هزاران سال با عزت و افتخار گذران زندگی کردند و شجاعت و فداکاری هاشان در برابر دشمن خارجی زبانزد بود که فردوسی لب به تحسین پهلوانانش می گشود. ۱۳۵ سال پیش و در شهر زیبای آلاشت در ارتفاعات سواد کوه در بلندای دامنه فیروزکوه بود که کودکی به نام رضا زاده شد تا منشا تحولاتی شگرف برای ایران در نیم قرن پس از آن شود.
به یک سال نبود که یتیم شد و تحت قیمومیت مادرش -نوش آفرین- در تهران پرورش یافت و تنها ۱۴ سالی داشت که وارد فوج قزاق گشت. با اراده بود و مراتب پیشرفت نظامی را به همت خود پیمود و برای آن حاضر به مماشات و باج دادن به دولتیان و افسران ارشد خود نبود، چه حتی در مقابل افسران درجه دار روسی هم کمر خم نمی کرد و چون سرهنگی قزاق به او تند خویی می کند، رضای جوان پاگون های آن افسر ارشد روس را کند و به زمین انداخت. خشونت و تندخویی ذاتی داشت ولی هنگامی که به درجه سردارسپاهی رسید، علیشاه نامی که در زمان قزاقی با او نزاع و درگیری داشت را بی کینه درجه داد تا به درجه سرلشگری رسد.
دوران سیاه قاجار به پایان می رسد و رضا خان به پادشاهی ایران سوگند یاد می کند. سلطنت رضا شاه مقدمه ای می شود برای رنسانس اجتماعی و صنعتی و اصلاحات ریشه ای در ایران. شرح خدمات پادشاه ایران طولانی است؛ اوضاع کشوری را که در آستانه از هم پاشیدگی و تجزیه بود سر و سامانی داد و امنیت شهروندان را تامین کرد، دادگستری نوینی بنا نهاد و قضاوت و اوقاف را از سیطره روحانیون خارج کرد، ارتش نوین ایران را بوجود آورد و ایرانیان را صاحب شناسنامه و اسم و رسم ساخت و ...
رضا شاه است که به زور سرنیزه چادر از سر زن ایرانی پایین کشید گرچه آن را باید در ظرف زمانی خود سنجید. او آرمانی داشت که رهایی یک جامعه از شرّ خرافات و موهومات بود و دست یابی زنان به حق انسانی خویش و موفق هم بود که نیم قرنی پس از او، بیش از نیمی از دانش آموختگان دانشگاهها را بانوان شامل میشوند و در همین دوران جمهوری اسلامی به بالاترین مدارج علمی و شغلی رسیدند. در زمان پس از دوران سیاه قجری که زن نه آزادی داشت و نه دخالتی در "اجتماع" و "بیرون از خانه" که حتی حق انسانی هم برایش قایل نبودند و حکم وسیله را در آشپز خانه و بستر داشت، رضا شاه سختترین کار عمرش را کرد که به ایرانیان نگویند "وحشی" و "عقب افتاده" و نیمی از ایرانیان که اسیر در خانه بودند وارد اجتماع شوند و به دانشگاه بروند و تحصیل کنند.
ارتش ایران مقهور قدرت نظامی برتر دو ابرقدرت زمان می شود و شورای عالی دفاع کشور، صلاح را در مصالحه و مذاکرات سیاسی می بیند؛ ایران اشغال می شود و پادشاه شکست خورده ایران ناچار از تبعیدی همیشگی. پادشاه، تا آخرین لحظات عمر پیگیر مسایل کشورش بود و امید به شنیدن اخبار خوشی از وطن داشت. ۴ مرداد ۱۳۲۳، رضا شاه بر اثر بیماری قلبی ناشی از رنجی که از دوری از وطن داشت درژوهانسبورگ بدرود حیات می کند. پیکرش مومیایی شده و به مصر برده می شود تا در مسجد رافعی قاهره به ودیعه گذاشته شود.
جالب این است که بریتانیا از پیکر بیجان پادشاه ایران هم وحشت داشت و بردنش به ایران را بر نمی تابید. هفت سال پس از آن بود که پیکر رضا شاه در لباس نظامی خود -که حتی محروم از بردنش به تبعید گاه بود- به وطن باز گردانده می شود تا ۲۸ سالی بعد که متجاوزانی دیگر، تاب بودنش در وطن را نیاورند.
ارتش ایران مقهور قدرت نظامی برتر دو ابرقدرت زمان می شود و شورای عالی دفاع کشور، صلاح را در مصالحه و مذاکرات سیاسی می بیند؛ ایران اشغال می شود و پادشاه شکست خورده ایران ناچار از تبعیدی همیشگی. پادشاه، تا آخرین لحظات عمر پیگیر مسایل کشورش بود و امید به شنیدن اخبار خوشی از وطن داشت. ۴ مرداد ۱۳۲۳، رضا شاه بر اثر بیماری قلبی ناشی از رنجی که از دوری از وطن داشت درژوهانسبورگ بدرود حیات می کند. پیکرش مومیایی شده و به مصر برده می شود تا در مسجد رافعی قاهره به ودیعه گذاشته شود.
جالب این است که بریتانیا از پیکر بیجان پادشاه ایران هم وحشت داشت و بردنش به ایران را بر نمی تابید. هفت سال پس از آن بود که پیکر رضا شاه در لباس نظامی خود -که حتی محروم از بردنش به تبعید گاه بود- به وطن باز گردانده می شود تا ۲۸ سالی بعد که متجاوزانی دیگر، تاب بودنش در وطن را نیاورند.