هرچند نبینی تو ولی ملت ایران ..شیریست که بر پرچم خورشید نشان است

۱۳۹۶ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

فرزندان انقلاب، تیشه بر انقلاب در خیابان انقلاب



جز تحسین و تحسین واژگانی نمی یابم برای تحسین و تحسین زنان شجاعی که حجاب اجباری از سر برداشتند و در معابر عمومی شهر تهران، لچک زوری شان را در چشمان تجزیه شده و کرم خورده  پیر جماران کردند. شجاعت می خواهد چنین کاری در چنان رژیمی سفاکی! فهم  زیر زور و اجبار بودن برای یک انتخاب پوششش ساده شاید کمی برای من مرد ایرانی  سخت تر باشد و سخت تر هم شده است از زمانی که در دنیای آزاد خارج از زندان جمهوری اسلامی زندگی می کنم. ولی این را با تمام وجود احساس می کنم که دیری نپاییده است به بر افتادن این رژیم اسلامی.

مطالبه یکی از اولین دغدغه های بشر که پوشش و پوشیدن لباس است، پاشنه آشیل این رژیم برآمده از شریعت اسلامیست: هر دوی  آن رو نمی توان با هم داشت و یکی نقیض دیگری است.

۱۳۹۶ دی ۱۸, دوشنبه

ایرانی خارج نشینیم....چه کنیم برای قیام مردم ایران؟



شبکه های اجتماعی، معیار خوبی برای بررسی واکنش ایرانیان خارج نشین به قیام دی ماه مردم است. برگرفته از مشاهده های شخصی ام، می توانم واکنش ایرانیان را در سه گروه متفاوت از هم تمیز دهم:

۱- ایرانیان صادق و بی منتی که مداوم سیاست را دنبال می کنند و جدی تر به مسایل جاری ایران می پردازند که همیشه فعال اند جدا از دیدگاه های متفاوتی که دارند، چه فرصتی برای اعتراض در خیابان باشد یا امضای توماری و یا حتی  در صفحات مجازی و یا نوشتن و مصاحبه در رسانه های بین المللی. گروهی از ایشان البته تنها به فکر دوختنی کلاهی از این نمد تازه اند که البته حسابشان جداست.

۲- اما نسب ایرانیان دیگر از وطن به سود و زیان شخصی بر می گردد و یا نفعی می برند از ماندگاری دولت. همینان به زمان انتخابات سر از لاک بیرون آوردند و هر جای دنیا که بودند دریغ نکردند از توجیه گری برای شرکت در انتخابات. عکس های خندان شان با انگشت جوهری بنفش و سبز را در داخل و بیرون سفارت های جمهوری اسلامی و تلاششان برای تهییج دیگران و تشویقشان به رای دادن را به یاد داریم و سکوت زشت و بی تفاوتی این گروه از ایرانیان البته فراموش نمی شود. البته بی عملی عده ای از ایشان مربوط است به درکشان از اوضاع کشور و هنوز باور دارند به اصلاحات نیم بند منتخبشان که گویی امیدی واهی است و جنبش مردم ایران از آنان گذر کرده است.

۳- گروهی دیگر هم که رابطه شان با سرزمین پدری را در حد یادآوردی تاریخ و فرهنگ و البته غذاهای خوشمزه ایرانی یا به روز بودن از نرخ برابری ارز نگه می دارند که گزینه خودشان است و ایرادی هم برآنان نیست. بی توافتی یا بی عملی اینان ربطی به بی احساسی یا بی علاقه گی شان به وطن ندارد و بسیاری شان از بهترین و موجه ترین انسان هایند با دغدغه های ناتمام شخصی و خانوادگی شان. 

و اما بهترین عمل ما ایرانیان خارج از کشور چیست؟ بی تفاوت نبودن! کمترین کار به اشتراک گذاشتن اخبار کشته شدگان و به زنان افتاده های قیام دی ماه است تا هر چه بیشتر فشار افکار عمومی جهان بر رژیم اسلامی بیشتر شود.

*عکس: آتنا دائمی (زندانی سیاسی)

۱۳۹۶ دی ۱۳, چهارشنبه

این جنبش ملی به کدام سو می کشد؟ اپوزسیون، اصلاح طلبان، ارتش، رهبری جنبش و ....



در ششمین روز تظاهرات، با وجود سکوت و کارشکنی ایرانیان خارج از کشور، اصلاح طلبان حکومتی و رسانه های فارسی زبان داخلی و خارج از کشور، راهپیمایی و اعتراضات سراسری مردم ایران همگیر تر می شود و روز به روز مردمانی دیگر از گوشه گوشه میهن به پا می خیزند.

شعار های عامه مردم ایران همچنان ساختار شکنانه است و خشمشان بیشتر از گذشته،  بی توجه به اصلاح طلبان حکومتی و مریدانشان و امثال سید محمد خاتمی که آنان را اغتشاش گر و فرصت طلب و عوامل زبون بیگانگان خوانده است.

تعداد کشته شدگان، زخمی ها، و بازداشت شدگان بیشتر می شود و گوش ما پر است از بی آزرمی حکومتیان و نایبان شان در رسانه ها و شبکه های اجتماعی که مردم را به خشونت طلبی و تخریب اموال عمومی متهم می کنند! نه گویی که میهنی به چپاول رفته است و این بی غیرتان نگران سطل های زباله آتش خورده اند!

این اعتراضات گسترده به کدام سو می کشد؟

۱- حتی اگر فرض را به سرانجام نرسیدن این جریان بگیریم، نتیجه آن بی اعتبار شدن بیشتر رژیم در منطقه و جهان است؛  تبلیغات رژیم به نقش مثبتش در کشور های منطقه از بحرین و یمن یا عراق و سوریه و لبنان بی اعتبار می شود و حضور نظامی و مالی اش در آن کشور ها را زیر سوال می برد.

۲-  حتی اگر فرض را به سرانجام نرسیدن این جریان بگیریم، رژیم آگاه می ماند که دیگر روی صحبتش گروهی اصلاح طلب نان به نرخ روز خور و منفعت طلب و فرصت طلب نیست! رژیم آگاه است که بر بشکه ای باروت از خشم عامه مردم ایران نشسته است و به جرقه ای دیگر دودمانش بر باد خواهد رفت.

۳- فرض بر پیشرفتن اعتراضات، فرار و به دام افتدادن حکومتیان و برانداختن ساختارهای رژیم اسلامی:  باوردارم که به وفور شخصیت هایی در خود ایران اند که ملی اند و مقبوم ملت و می توانند رهبری جنبش را بدست گیرند. این چند روز نخست فرصت کافی بود برای خط زدن نام اپوزسیون قلابی و یاوران رژیم.

۴- ارتش؟ چه زمانی خطیر تر از این روزهاست برای وطن که لازم ببیند و در حمایت از مردم به پاخیزند؟ در این زمان که اپوزیسیون سیاسی متحدی نیست و اصلاح طلبمان بدتر از اصولگراست، چه کسانی بجز ارتشیان می توانند به یاری ملت آیند؟