هرچند نبینی تو ولی ملت ایران ..شیریست که بر پرچم خورشید نشان است

۱۳۹۲ مرداد ۷, دوشنبه

یکی از یاران علی فلاحیان رییس دفتر رییس جمهوری، معاون مصطفی پور محمدی وزیر ارشاد؛ تبریک به رای دهندگان!

اثر مانا نیستانی
بلاخره فهرست نهایی نامزدهای وزارخانه های دولت تدبیر و امید در آستانه مراسم تحلیف اعلام شد. مراسم تحلیفی که حتی رییس جمهوری اسبق -محمد خاتمی- هم دعوتنامه شرکت در آن را نگرفت و البته حسن روحانی اعتراضی به آن نکرد (از اینجا بخوانید +). یکروز پس از منتشر شدن مصاحبه کدخدایی -سخنگوی سابق شورای نگهبان- که گفته بود صلاحیت حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری با وساطت احمد جنتی تایید شده بود (منبع +)، نام علی جنتی به عنوان کاندیدای وزارت ارشاد اعلام گشت!

علی جنتی از دانش آموختگان مدرسه حقانی و از نزدیکان مصطفی  پور محمدی و معاون  وقتش در وزارت کشور و سفیر تقریبا دائمی جمهوری اسلامی در کویت بود که به دلایلی (که یکی از آنها رسوایی شبکه جاسوسی ایران بود)، از آن مقام برکنار شد. جدا از شایعاتی که در مورد پرونده اقتصادی  و مالی علی جنتی در کویت وجود دارد، انتخاب فردی که هیچ سابقه فرهنگی نداشته  و با آن بیگانه است برای چنان وزارت خانه ای عجیب می نماید گرچه دور از انتظار نبود. علی جنتی در باب جزایر سه گانه گفته بود که باب گفتگو با امارات باز است (!) و باید دید که به چنان تعاملی در مورد هنرمندان ایرانی هم  باور دارد یا خیر.

در میان نامها، برادر جناب حسن روحانی -حسین فریدون- را هم می بینیم که پست مهم رییس دفتری رییس جمهوری را به خود اختصاص داده اند. فردی که سالها همکار و نزدیک شاه کلید قتل های زنجیره ای و عالیجناب خاکستری -علی فلاحیان- بوده و شاید حتی دعوت از علی فلاحیان در مراسم جشن انتخاب روحانی هم ایده خود او بوده باشد! همچنین انتخاب یکی از فرماندهان سپاه قدس و از مظنونان بمب گذاری مرکز یهودیان آرژانتین -احمد وحیدی- به عنوان وزیر دفاع دولت تدبیر امید، شاهکار دیگری از حسن روحانی است (در اخبار تکمیلی، البته ایشان انتخاب نشدند).

انتخاب امثال محمد فروزنده، محسن قمی وعبدالرضا فضلی هم نه تنها برآورنده خواست رای دهندگانی که به امید تغییر، یکبار دیگر به پای صندوق های رژیم رفته بودند نیست که حتی چند گام عقب گرد و بازگشت به گذشته است!

پینوشت- خود مصطفی پورمحمدی با پرونده ای سیاه که مظنون به صادر کردن دستور قتل هزاران شهروند ایرانی است به عنوان وزیر "داد"گستری توسط منتخب مردم به مجلس پیشنهاد شدند!

۱۳۹۲ مرداد ۶, یکشنبه

بی تفاوتی حسن روحانی به درخواست بعضی نمایندگان برای دعوت از خاتمی در مراسم تحلیف

فهرست مهمانان خارجی مراسم تحلیف حسن روحانی (یا فریدون) توسط مجلس عنوان شد (به نقل از رادیو فردا). گرچه قریب به اکثریت نام ها، مربوط به فقیر ترین، بحران زده ترین و نیازمند ترین و بی اثر ترین کشور ها در عرصه جهانی است، نامهایی چون کره شمالی، توگو،  گینه بیسائو، کنگو، سوازیلند و سوریه. از سوی دیگر در حالی که دعوت از سران کشور های اروپایی قطعی نشده است، جمهوری اسلامی از جک استراو، به عنوان نماینده دولت فخیمه بریتانیا کبیر برای شرکت در این مراسم دعوت رسمی کرده است.

از سوی دیگر، برخی از نمایندگان در دیدار با حسن روحانی از او درخواست کردند که  بدون مصلحت‌اندیشی از روسای جمهور سابق مانند خاتمی دعوت شود اما آقای روحانی واکنشی به این خواست نمایندگان نداشتند و وارد این مباحث نشدند و به لفظ مبرک خود فرمودند که:
از فضای انتخابات عبور کرده‌ایم و باید به فضای عقلانیت و اعتدال که بر خودمحوری و افراط‌ گری غالب شده، بها دهیم!

 این در حالی است که بنا به نظر صادق زیبا کلام، جناب حسن روحانی  باید در اعتراض به بی توجهیی که به خاتمی شده است، تحلیف را تحریم کند. 

فیسبوک  خورشیدنشان 

۱۳۹۲ مرداد ۴, جمعه

رضا شاه بزرگ پدر ایران نوین، مستند جذاب شبکه "من و تو" با فیلم و عکس های تاریخی هرگز دیده نشده



شبکه من و تو مستندی بسیار جذاب در مورد بزرگ مرد تاریخ ایران -رضا شاه- می سازد و بیش از یک ساعت آرشیوی از عکس و فیلم های تاریخی ارایه می کند که پیش از آن دیده نشده بود و هر لحظه آن دیدنی است. رضا شاه بزرگ ،زاده سرزمین سبز و خرم "سواد کوه" از خطه دلیران طبرستان و مازندران، آخرین منطقه ای که به اعراب تسلیم شد و اولین بود که از یوغ خلفای عباسی خلاص گشت؛ مردمانی که هزاران سال با عزت و افتخار گذران زندگی کردند و شجاعت و فداکاری هاشان در برابر دشمن خارجی زبانزد بود که فردوسی لب به تحسین پهلوانانش می گشود. ۱۳۵ سال پیش و در شهر زیبای آلاشت در ارتفاعات سواد کوه در بلندای دامنه فیروزکوه بود که کودکی به نام رضا زاده شد تا منشا تحولاتی شگرف برای ایران و رنسانی اجتماعی و صنعتی و اصلاحات ریشه ای در نیم قرن پس از آن شود. 

ارتش ایران مقهور قدرت نظامی برتر دو ابرقدرت زمان  شد و شورای عالی دفاع کشور، صلاح را در مصالحه  و مذاکرات سیاسی دید؛ ایران اشغال شد و پادشاه شکست خورده ایران ناچار از تبعیدی همیشگی. پادشاه، تا آخرین لحظات عمر پیگیر مسایل کشورش بود و امید به شنیدن اخبار خوشی از وطن داشت. ۴ مرداد ۱۳۲۳، رضا شاه بر اثر بیماری قلبی ناشی از رنجی که از دوری از وطن داشت درژوهانسبورگ بدرود حیات می کند. پیکرش مومیایی شده و به مصر برده می شود تا در مسجد رافعی قاهره به ودیعه گذاشته شود.

جالب این است که بریتانیا از پیکر بیجان پادشاه ایران هم وحشت داشت و بردنش به ایران را بر نمی تابید. هفت سال پس از آن بود که پیکر رضا شاه در لباس نظامی خود -که حتی محروم از بردنش به تبعید گاه بود- به وطن باز گردانده می شود تا  ۲۸ سالی بعد که متجاوزانی دیگر، تاب بودنش در وطن را نیاورند.

فیسبوک  خورشیدنشان 

۱۳۹۲ مرداد ۲, چهارشنبه

غرق شدن دوباره پناه جویان، پشت کردن استرالیا به پناه جویان نیازمند، تجاوز و شکنجه در کمپ های پناهندگی و سکوت سنگین ایرانیان!



مردمانی آواره و مستاصل، از خانه و کاشانه بریده و رانده شده به گوشه ای دیگر از جهان دهها هزار کیلومتر دورتر از وطنشان و خانه پدری و مادری، چشم به حمایت کشوری چون استرالیا، به دنبال آزادی  و به این امید که حقوق انسانی شان محترم شمرده شود و سرپناهی و زندگی تازه ای جویند؛ در مقابل اما آینده آنان تبعید به جزایر دور افتاده مانوس و پاپوا گینه نو است و محاکمه و زندگی جهنمی در کمپ های پناهندگی!

غمبار تر که اخباری از اقدام به خودکشی پناهجویان ناامید و مستاصل و حتی شکنجه و تجاوز به آنان در تبعیدگاه های استرالیا در گینه نو شنیده می شود. چه وحشتناک که آماری عجیب از تجاوز به مردان و شرایط به شدت غیر انسانی در این کمپ ها منتشر شده است تا جایی که بعضی از پناهجویان از سر اعتراض، لب های خود دوخته اند (منبع +).

در حالی که آمار پناه جویانی که قصد ورود غیر قانونی به استرالیا از راه دریا را دارند در سال به بیش از ۱۵،۰۰۰ نفر نمی رسد که در مقابل کمپ های پناهندگی در نقاط دیگر دنیا ناچیز است، دولت استرالیا به نیازماندترین انسانها پشت کرده که حتی مورد نکوهش سازمانهای مدافع حقوق بشری قرار گرفته است (منبع +).

از سوی دیگر، غرق شدن دوقایق حامل پناهجویان به فاصله تنها دو هفته و همزمان با صحبت های تند نخست وزیر استرالیا و تصویب قوانین سخت گیرانه مهاجرت آن کشور و اعزام دیر هنگام تیم های نجات، شائبه عمدی بودن غرق شدن قایق ها (سابوتاژ) را پیش می کشد. اگر شائبه سابوتاژ و یا حتی از عمد کمک نکردن به پناهجویان قایق شکسته و شناور بر آبهای خروشان اقیانوس ثابت شود، جنایات علیه بشریت و نقض شدید حقوق پناهجویان  است که در جای خود باید به جد پیگیری شود. 

با اینکه قریب به اکثریت پناهجویان غرق شده و محبوس و آواره در کمپ های جزایر دور افتاده ایرانی اند، متاسفانه سکوت ایرانیان و دنبال نکردن سرنوشت آن هموطنان بخت برگشته جای بسی تعجب و البته تاسف دارد.

Jayanti beach in Cidaun, Java, where asylum seekers are being rescued from the ocean. Picture: Ardiles Rante
فیسبوک  خورشیدنشان 

پینوشت از وبلاگ جالبون- روزنامه گاردین اخیرا در مقاله ای با  «عمیقا شرم آور» خواندن رفتارهای دولت استرالیا در قبال پناهجویان، به دخالت های متعدد دولت استرالیا در غرق کردن کشتی های مهاجرین اشاره کرده است.

پینوشت ۲- ویدئو زیر در مورد شرایط غیر انسانی ایرانیان در کمپ های (زندان ها) پناهندگی در جزایر دور افتاده و رفتار ظالمانه دولت استرالیا با آنان را تماشا کنید.


پینوشت ۳- بیش از ۳۰۰ نوشته از من در ۲ سال گذشته در این وبلاگ و یا دیگر وبسایت های فارسی زبان منتشر شده است. هیچ هنگام پیش نیامده بود که در پاسخ گویی، به کسی درشتی و یا خدای نکرده توهین کنم. امروز ولی رفتار ایرانیانی را می بینم که از کشته شدن چند هموطن بخت برگشته نه تنها کوچکترین احساس همدردی ندارند که برعکس احساس رضایت دارند و رفتار غیر انسانی دولت استرالیا را توجیه و ماله کشی می کنند؛ امروز نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و به درشتی پاسخشان دادم. از این رفتار ولی پشیمان نیستم ...

*کاریکاتور از شاهرخ حیدری

۱۳۹۲ مرداد ۱, سه‌شنبه

پیشنهاد توبه از سوی حسن روحانی به معترضان انتخابات ۸۸، توهین مستقیم به شعور ملت است!



به مرور برای ایرانیانی که با شور و حرارت به پای صندوق های رای رفتند و به امید تغییر، مامور امنیتی ۳۵ ساله و معتمد رژیم را در بازی تکراری بد و بدتر انتخاب کردند هم ثابت می شود که بازی خوردند و  نه تنها تغییراتی چشمگیر  در پی نیست که بنیان جمهوری اسلامی را هم با دستان خود محکم تر کرده اند. کمی که شور و هیجانات آنی ویژه ایرانیان فروکش کرد،  آهنگ سخنان تهدید آمیز امثال محسنی اژه ای و عسکراولادی و ژنرال های سپاه در گوششان حک خواهد شد ولی چه سود که راه بازگشتی نیست. محسنی اژه ای تهدید می کند که ایرانیان معترض خارج از کشور به محض ورود بازخواست و بازداشت می شوند و اغماضی در کار نیست و سردار سپاه -ید الله جوانی- می گوید که حتی سخن گفتن از حصر موسوی و کروبی هم خالف قانون است!

از سوی دیگر حسن روحانی، ایرانیان معترض را به "توبه" فرا می خواند تا شاید که مورد عطوفت و بخشندگی رژیم واقع شوند. انگار نه انگار که حقی از ملت ضایع شده و خانواده هایی داغدارند که باید مردم باید از گناه نکرده خود استغفار و طلب بخشش کنند!

فیسبوک  خورشیدنشان 



۱۳۹۲ تیر ۳۱, دوشنبه

آثار هنری بی مایه، محصولات هنری حکومتی؛ انگیزه ای برای دفاع از این سینماگران و خانه سینمایشان نیست!



قصدم به هیچ وجه کوچکترین حمایتی از رفتار جمهوری اسلامی نیست که حتی بودن یک نهاد سینمایی کمی مستقل از خود را هم تاب نمی آورد و خانه سینما را بی هیچ دلیلی بسته است. ولی عکس های گرد آمدن سینماگران معروف به اعتراض به بسته شدن خانه سینما را که می بینم، انگیزه ای برای دفاع از آنان (اکثریتشان) حتی در کلام هم در من بوجود نمی آورد که بسیاری از آنان را بازیگر و پردازنده  "سخیف ترین" و "شرم آور" ترین آثار هنری حکومتی چند سال گذشته دیده ام!   

هنرمندانی که برخی از آنان، ابایی از بازی در فیلم و سریال های به دستور ساخت حکومتی، کرنش و هم پیاله شدن با اصحاب قدرت و مجیز گویی حکومتیان ندارند. تکلیف آنان که شریک ساخت محصولاتی چون اخراجی ها، پایان نامه و قلاده های طلا بودند که روشن است ولی شرم بازیگری در تولیدات سخیف، پر از دروغ و تحریف و توهین آمیز به فرهنگ و تاریخ ایرانیان  به مانند سریال کلاه پهلوی هم کم از آنها ندارد!

۱۳۹۲ تیر ۲۷, پنجشنبه

مدارک جدید و غیر قابل انکار سوء استفاده حسن روحانی از عنوان "دکترا"، ۱۹ سال پیش از فارغ التحصیلی


همانطوری که پیشتر هم نوشته بودم، شائبه سوء استفاده از جعل عنوان دکترا توسط حسن روحانی وجود دارد بنا به نکات گفته شده در ویدئو تبلیغاتی خود ایشان یا تصویر نمایندگان منتخب مجالس شورای اسلامی  و سالها پیش از ادامه تحصیل در دانشگاه کالدونین اسکاتلند (از اینجا بخوانید +).

نکات زیادی در این موضوع وجود دارد. جدا از تب  مدرک گرایی که دولتمردان و سیاسیون جمهوری اسلامی در جامعه ایرانی بوجود آورده اند که خود نیاز به بررسی دارد، اینکه شخصی چون روحانی در حالی که دارای بالاترین و حساس ترین مناصب امنیتی کشور بوده چطور سر از اسکاتلند و تحصیل در مورد شریعت اسلام در آن سوی دنیا دراورده هم جالب توجه است. از طرفی، در حالی که حتی تز دکترای روحانی در دسترس نیست و هیچ کس از نتیجه سالها ممارست ایشان در دوره فوق لیسانس و دکترا بهرمند نشده است، شائبه کپی کاری بدون درج منبع در خلاصه تز دکترای منتشر شده ایشان هم وجود دارد.


شائبه سوء استفاده از عنوان دکترا و پیش از دارا بودن چنان مدرکی توسط حسن روحانی با برملا شدن مدارکی غیر قابل انکار در وبلاگ "ناگفته های ایران" وارد مرحله جدیدی شد. بررسی دقیق شماره های اسفند۱۳۵۸ (مقطعی که انتخابات نخستین مجلس برگزار شد) روزنامه جمهوری اسلامی، هیچ شکی باقی نمی گذارد که ایشان از عنوان دکترا" در زمانی که آن را در اختیار نداشتند سوءاستفاده کرده است. همچنین در گفتگویی که در همین شماره روزنامه جمهوری اسلامی برای معرفی نامزد حزب جمهوری اسلامی از شهر سمنان انجام گرفته، می نویسند که جناب روحانی در سال ۱۳۵۸ از لندن مدرک دکترای خود را گرفته است که البته ایشان هم تکذیب نمی کند! مراجعه به روزنامه جمهوری اسلامی، بعد از برگزاری انتخابات نشان می دهد که ایشان با ۱۹۱۰۷ رای از مجموع آرای ۳۰۶۲۹ نفر، تحت عنوان «دکتر حسن فریدون روحانی» بعنوان نماینده سمنان وارد مجلس شورای اسلامی شدند.

فیسبوک  خورشیدنشان 



۱۳۹۲ تیر ۲۶, چهارشنبه

سرنوشت شرم آور بازوبند کهن پهلوانی ایران در جمهوری اسلامی



 سنت کهن بستن بازوبند پهلوانی بر بازوان قهرمانان کشتی ایرانزمین سابقه ای به قدمت صد ها سال دارد و  نام ۲۰ پهلوان صاحب بازو بند از سده هفتم هجری تا دوران معاصر ثبت شده است. از سال ۱۳۲۳ شمسی تا کنون هم ۲۳ قهرمان کشتی ایران به افتخار بستن بازوبند پهلوانی رسیده اند گرچه تنها در چند سال گذشته بوده است که ارزش معنوی این عنوان لوث شده است.

 در تمام این سالهای دراز، محمود احمدی نژاد تنها رهبر سیاسی و قدرتمداری بوده است که بازوبند پهلوانی را بر بازوی خود می بندد (بدست معاونش) و به چنین عنوانی بی حرمتی می کند. سنتی که پس از او هم تکرار شد و استاندار گیلان هم جسارت تصاحب آن را می کند (عکس بالا). سنت شکنی ها تمام نمی شود و برای نخستین بار در سال ۱۳۸۷، در یک سال بازوبند به دو کشتیگیر داده می شود بدون اینکه حتی به مصاف هم رفته باشند (منبع +)!

 غمبار تر،  سرنوشت یکی از پهلوانان صاحب عنوان و دارنده بازوبند پهلوانی سالهای اخیر است که از سر مشکلات فراوانی که دیگر قهرمانان ورزشی ایران هم دچار هستند، به کشوری دیگر پناهنده شده است (منبع +). 

اتفاقات شرم آوری که نشان می دهد تا چه اندازه نشان پهلوانی ارج و قرب خود را در اجتماع امروز ایران از دست داده است و البته گناهش تنها بر دوش دولتمردان جمهوری اسلامی است.

۱۳۹۲ تیر ۲۲, شنبه

توضیحات تکمیلی علیرضا نوریزاده در روشن شدن دروغ پردازی های اخیر به زنده یاد شاپور بختیار



همانطوری که پیشتر در مورد دروغ پردازی یک مقاله در وبسایت خودنویس نوشته بودم (لینک +)، نویسنده ای مرموز با نام مستعار، کپی تاری از مصاحبه یک روزنامه کویتی مربوط به بیش از سی سال پیش را منتشر کرده و مدعی شده است که زنده یاد بختیار چنان گفته که جزایر سه گانه همیشه ایرانی خلیج فارس از آن ایران نیست! تنها یک روز بعد و پس از رو شدن تکذیبیه نهضت مقاومت ملی در مورد بی پایه بودن چنان مطالبی و همچنین مصاحبه ای ناشنیده از بختیار در مورد آغاز جنگ و آتشبیاری امثال ابولحسن بنی صدر و اشتباه مهلک دیوانه تکریتی در حمله به ایران (لینک +)، علیرضا نوریزاده (از نزدیکان بختیار) در برنامه روزانه خود از چنان بهتان و دروغ های بی اساسی رفع ابهام کرد.

به نقل از دکتر علیرضا نوریزاده، شاپور بختیاربا او تماسی تلفنی گرفت (سال ۱۳۶۰) و در مورد جعلیاتی که به مصاحبه ایشان با روزنامه السیاسه شده بود ابراز ناراحتی کرد. علیرضا نوریزاده به گفته خود با سردبیر آن روزنامه کذایی -احمد جارالله- تماس تلفنی می گیرد و قرار شد که متن تکذیب به روزنامه تلکس شود. متن در روزنامه چاپ نشد و پس از آن علیرضا نوریزاده نامه ای کتبی به روزنامه السیاسه می فرستد. به گفته نوریزاده، بختیار چنان گفته بود که حتی از یک میلیمتر خاک ایران هم نمی گذرد و در مالکیت جزایر سه گانه هم با قاطعیت اظهار نظر کرده بود. با چاپ نشدن دوباره متن تکذیبیه، روزنامه السیاسه تهدید به شکایت حقوقی از جانب وکلای زنده یاد بختیار می شود که در نهایت پس از یک ماه تن به چاپ نامه تکذیبیه دکتر نوریزاده می دهد. علیرضا نوریزاده تاکید می کند که مستندات مکاتباتش با آن روزنامه کذایی را در اختیار دارد.


۱۳۹۲ تیر ۱۹, چهارشنبه

روسیاهی برای انگ زنان به بزرگ مرد ملی ایران -بختیار- ماند!


 متاسفانه در نشریه خودنویس به تاریخ ۱۸ تیرماه، مطلبی سراپا دروغ علیه زنده یاد بختیار به چاپ رسید (لینک +) و نویسنده مرموز آن، به مصاحبه ای با یک روزنامه کویتی اشاره کرد که از قول بختیار گفته بود که جزایر سه گانه خلیج فارس از آن ایران نیست! خوشبختانه تنها یک روز پس از آن سندی برملا شد که چنان مصاحبه و سخنانی حقیقت نداشته است و تهمتی زشت به بزرگ مرد ملی ایران بوده است (عکس بالا). جالب توجه واکنش فرقه بنی صدری و ذوق و هیجان بی حد و وصف ایشان از ارایه چنان سند جعلی بود که البته مسبوق به سابقه است! تلاش این فرقه برای بد نام کردن بختیار، تا بدان وقاحتی رسیده است که او را مسبب جنگ هشت ساله عراق و همدست دیوانه تکریتی معرفی می کنند! انگی بی مایه و بی پایه به بزرگ مردی که جانش را در راه وطنش داد و هم او بود که می گفت به قیمت جانش هم حاضر نیست یک متر از خاک ایران اشغال شود. مصاحبه ای ناشنیده از بختیار و نظرات او در مورد شروع جنگ در لینک زیرین آمده است:

۱۳۹۲ تیر ۱۵, شنبه

ارتش مصر- ارتش شاهنشاهی، محمد مرسی-شاپور بختیار

 

ارتش ملی و قدرتمند مصر در سایه حمایت گسترده مردم و سیاسیون دموکرات آن کشور، محمد مرسی و نیروهای اقتدار گرای اخوان المسلمین را از قدرت خلع کرد و بدین سان به ندای ملت مصر پاسخ داد تا کیان ملک و ملت از هم نپاشد. پرسش  اینجا است که آیا بزرگ ارتش دار ارتش -قره باغی- و دیگر ژنرال های ارتش ایران در بهمن ۵۷ چنان نکردند که امروز فرماندهی ارتش مصر می کند یعنی تبعیت از خواست اکثریت؟!

دولت بختیار، ایرانیان را به تمام خواسته های مشروطیت رساند و به قول‌هایش وفا کرد و آزادی مطبوعات و اجتماعات و زندانیان و تبعید شدگان سیاسی را به ارمغان آورد. کوران حوادث اما به گونه ای دیگر رقم خورد. ایرانیان (منهای اکثریت خاموش!)،  ۳۷ روز سرنوشت ساز فرصت داشتند که به یاری بختیاری روند که هدفش نه حفظ نظام پادشاهی که ایران بود. بختیار قسم خورد که بجز صلاح  مردم و راستی‌ و صداقت قدمی‌ بر ندارد اما او را "نوکر بی‌ اختیار" خواندند و رهبرشان را فقط "روح الله" خواستند.

 خمینی حکم به نخست وزیری مهدی بازرگان داد و بختیار به ارتش دستور بازداشت کابینه غیر قانونی را صادر کرد. طرف دولت قانونی بختیار، نه فقط مردم عادی و تظاهرات مسالمت آمیز که میلیشیایی تعلیم دیده و مجهز به سلاح های جنگی بودند، جایی که دخالت پر قدرت ارتش را نیازی حیاتی می کرد. ژنرال های مستاصل ارتش پیشرفته و ۴۰۰ هزار نفری آن روز ایران اما در جلسه تاریخی شورای عالی نیروهای مسلح، تصمیم به بی طرفی می گیرند! در  پیام خیانت بار سران ارتش شاهنشاهی به تاریخ ۲۲ بهمن آمده است که :

...به اتفاق آراتصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر، بی طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگان های نظامی دستور داده شد که به پادگان های خود مراجعه نمایند. 

و این بازگشتن به پادگانها در زمانی بود که اسلحه های جنگی به دست پیران و جوانان و کودکان افتاده بود و شهر در آشوب و آتش و هرج و مرج می سوخت. ژنرال پوشالی ارتش شاهنشاهی، با تظاهر به بیطرفی از وظیفه خود -که جلوگیری از هرج و مرج انقلابی کور و ویران شدن بنیان های کشور می بود- سرپیچی کردند. میدان برای سر گرفتن انقلابی خشن و ویرانگر مهیا شد و ژنرال ها پر زرق و برق ترک میدان کردند و اجازه دادند که انبارهای سلاح نظامی و جنگی غارت شود و آن شد که نتیجه اش را سه دهه بعد می بینیم. غمبارتر که همان سران ارتش، مجبور شدند که به کنجی مخفی شوند و از وطن بگریزند تا به دست جلاد خلخالی گرفتار نشوند!

پینوشت-  دستور شاپور بختیار برای استفاده از زور توسط ارتش شامل تنها دو مورد می شد:
۱- اگر به سوی ارتش یا موضع حساس (کلانتری، ژاندارمری و پادگان) تیراندازی شود.
۲- اگر پرچمی جز پرچم ایران (مثل پرچم داس و چکش) در محلی به اهتزاز درآید.

۱۳۹۲ تیر ۱۰, دوشنبه

خودنویس و بالازدن نقاب از دیکتاتور کوچولوهای اجتماع ما!


فرهنگ دهشتناک استبدادزدگی را این روزها در جامعه ایرانی به آشکارا می بینم. اگر اشاره به جامعه ایرانی کردم، منظورم حتی الیت و روشنفکر و بافرهنگ و درس خوانده و نویسنده و دنیا دیدگان جامعه هم بودند که اتفاقا نمود بیشتری در این مساله دارند. بیش از سه دهه استبداد دینی و حتی پیش از آن هم که نه دموکراسی بود در این ملک و نه آزادی بیان، گویی کالبد ایرانیان را با فرهنگ استبداد و آزادی"ستیزی" پر کرده است؛ چه بسا که نظام های حکومتی هم برآیندی از چنان خوی و سرشت زیرپوستی جامعه بوده باشند.

وبسایت خودنویس،  به تازگی به همراه چند وبلاگ سیاسی دیگر و از جمله وبلاگ خورشیدنشان، دست به بررسی و پرسش گری در مورد صحت و درستی مدارک تحصیلی شیخ حسن فریدون (روحانی) زده اند و معتقدند که به دلایلی، در اصالتشان شک و تردیدهایی وجود دارد. گذراندن دوره دشوار و سطح بالای دکترای حقوق توسط حسن فریدون در زمانی که بالاترین مشاغل امنیتی و سیاسی را در جمهوری اسلامی داشت در کشور اسکاتلند و با موضوع تز "شریعت اسلام" و موارد بسیار دیگر، مسایلی نبوده و نیستند که دور از نگاه کنجکاوانه ذهن های پرسشگر بمانند.

صورت پرسش ها آسان هستند و حق شهروندی هر کسی که بخواهد در مورد سوابق تحصیلی و گذشته اجرایی رییس جمهوری منتخب مملکت خود بداند. چه بسا مردمی که هنوز نمی دانند که نام فامیل واقعی منتخبشان چه بوده و از چه زمان تغییر کرده و ایشان تا امروز کجا بوده است و چه می کرده و چه سوابقی دارد!

دیکتاتور های کوچولو (!) اما حتی نفس پرسش گری در مورد حسن روحانی را رد می کنند، به نظر ایشان چنان مباحثی سخیف است و البته به مصلحت زمانه نیست! هموطنان دانایی را می بینم که به راحتی برچسب می زنند و به "خودنویس" و دیگران و من فحاشی می کنند و تهمت می زنند چرا که خلاف مصلحت جویی عالیجنابان عمل کرده ایم! علایم بدی را می بینم. امر به خود سانسوری، امر به ساکت ماندن، امر به تحکم به خواست اکثریت؛ این فرمان های آمرانه از جانب رژیم نیست که مخالفان حکومت، به همدیگر دیگر چنان امر و نهی می کنند!

بیشتر از اینکه در این زمان برای من پرسش گری از مامور امنیتی رژیم مطرح باشد و یا مردمی که به اشاره چشمی از جانب حکومت،  گذشته ها را فراموش کردند و با هلهله و پایکوبی، انتخاب مامور امنیتی ۳۴ ساله رژیم را جشن گرفتند، این برای من دردآور است که هموطنانی را ببینم که منتقدان همسنگر خود را به خاموشی وا می دارند و چون "کیهان شریعتمداری" ها،  پرچسب می زنند و سعی در تخریب شخصیت پرسشگران و نقادان دارند!

صد ها افسوس!

*کاریکاتور از نیک آهنگ کوثر