کنفرانس دو روزه واشنگتن هم برگزار شد و همانطور که پیش بینی میشد بی
نتیجه ماند و بجز بحثهای تئوری و حرفهای همیشگی نمودی نداشت. از همان ابتدا، آجر بنای این نشست کج گذشته شد و با محدودیت گذاشتن بر شمار
طیفهای شرکت کننده در این کنفرانس، ابهامات آغاز گشت. (از اینجا بخوانید) جالب این
که "براندازی رژیم" از واژگان فیلتر شدهای گردهمایی بود و شماری از
مدعوین، هنوز دم از اصلاح طلبی میزدند. سخن از مماشات با رژیم و حرکت در
چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی بود و اینکه با مذاکره با رژیم به
انتخابات آزاد برسیم. و چه خیال باطلی!
پس از پایان کنفرانس، دو تن از برگزار کنندگان آن -فاطمه حقیقت جوی و
امیرحسین گنج بخش- در برنامه صدای آمریکا شرکت کردند.
خانم فاطمه حقیقت جوی -نماینده سابق مجلس ششم شورای اسلامی- به گروههای
اصلاح طلب نزدیک است. ایشان متعلق به طیف روشنفکری دینی و در پی یک اسلام
رحمانی و البته جمهوری خواه است. به قول ایشان، محور ائتلاف باید "جمهوری
خواهی"، "دموکراسی خواهی" و "حقوق مداری" باشد و نه سکولاریسم و البته جدایی
دین از سیاست به معنی پایه گذاری قوانین بر اساس "عرف" و نه "شریعت" را
رد میکنند. (از اینجا بخوانید)
هنوز هم در تصور ایشان یک "حکومت دینی خوب" بر یک نظام غیر دینی رجحان دارد. هنوز هم از اصلاح رژیم در یک مبارزه مدنی میگویند و "براندازی" آن را خطرناک و سبب آسیب
رسیدن به وطن میدانند. به زعم ایشان، رفتن یکباره رژیم سبب تجزیه کشور
میشود و هرج و مرج و البته به نقل از ایشان تا لااقل یک سال آینده، خطری
متوجه ایران نیست! جالب تر اینکه خانم حقیقت جو حتی از پرسش مستقیم مجری برنامه که باید و نباید "تغییر رژیم" را پرسید هم طفره رفت.
البته استدلال امثال گنج بخش این است که حاکمیت صندوق رای تنها در "ثبات" ممکن است و از سوریه و لیبی مثال میزنند (با مغلطه!) و به این میرسند که از هدف دانستن " تغییر رژیم" پرهیز کنیم. ایشان از جنبش سبز میگویند که شعارش "رای من کو؟" بود و براندازنده نگشت . البته دقت ندارند که شعارهای جنبش چگونه به مرور تغییر میکرد و خواستها از رای و صندوق فراتر رفته بود. فرض ایشان این است که "براندازی" مساوی است با راه حلهای غیر مسالمت آمیز و توجه به اهمیت "نافرمانیهای مدنی" ندارند.
البته استدلال امثال گنج بخش این است که حاکمیت صندوق رای تنها در "ثبات" ممکن است و از سوریه و لیبی مثال میزنند (با مغلطه!) و به این میرسند که از هدف دانستن " تغییر رژیم" پرهیز کنیم. ایشان از جنبش سبز میگویند که شعارش "رای من کو؟" بود و براندازنده نگشت . البته دقت ندارند که شعارهای جنبش چگونه به مرور تغییر میکرد و خواستها از رای و صندوق فراتر رفته بود. فرض ایشان این است که "براندازی" مساوی است با راه حلهای غیر مسالمت آمیز و توجه به اهمیت "نافرمانیهای مدنی" ندارند.
خانم حقیقت جو از "چرخش نخبگان" میگویند که دلرحمی هیأت حاکمه و پذیرش
خواست ملت را میسر کند و (با تاکید بر حرکت از درون نظام) انتخابات آزاد برگزار و قانون اساسی اصلاح شود و همه مردم بتواند بدون تبعیض مشارکت کنند! ایشان انگار حوادث سه سال
گذشته ایران و پیش از آن را از یاد برده اند و خسرانی که بر جان و جهان
ایرانیان رفت و گلهای جوانی که پر پر شدند. هنوز هم گوشهٔ چشم به کوتاه
آمدن حاکمیت دارند و فراموش کرده اند که رژیم حتی در انتخابات مجلس هم حاضر به
پذیرش نمایندگان اصلاح طلب خط امامی نشد و رایهای حوزه انتخاباتی دماوند و
"جمهوری اسلامی" خاتمی را هم باطل کرد.
باید از ایشان پرسید که چگونه ایشان شرایط حال ایران را بحرانی نمیدانند؟ چطور ادامه واضح موجود را برای ایران خطرناک نمیدانند؟ چرا هنوز باید بحث اپوزیسیون جمهوری اسلامی، رفتن یا نرفتن جمهوری اسلامی باشد و مگر خواست جنبش آزادی خواهی ایران "تغییر" نبود؟ چرا نباید فرصتی ساخت که نیروهای اپوزیسیون تنها با خواست مشترک "تغییر" به دور هم بنشینند و بدنبال راه حلهای عملی باشند؟
مجتبی واحدی در همان برنامه صدای آمریکا از "رودربایستی" اپوزیسیون میگوید که حتی از گفتن براندازی هم ابا دارند شاید که به مذاق گروهی خوش نیاید!
مجتبی واحدی در همان برنامه صدای آمریکا از "رودربایستی" اپوزیسیون میگوید که حتی از گفتن براندازی هم ابا دارند شاید که به مذاق گروهی خوش نیاید!
*کاریکاتور از رادیوزمانه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
تمام نظرات را میخوانم و اگر سخن تازهای باشد، پاسخ میدهم. تنها خط قرمز "خورشید نشان"، ناسزا گویی و آوردن واژگان توهین آمیز است که با پوزش بسیار، حذف میشوند; و بجز آن، پذیرای هر اندیشهٔ مخالفی هستم. از خوانندگان گرامی خواهش میکنم که از باز کردن "لینک" هایی که در بخش گفتمان و بوسیلهٔ کاربران ناشناس گذشته شده است خود داری کنند که برخی از آنها مشکوک به آلودگی "تروجان" و "بد افزار" هستند!