هرچند نبینی تو ولی ملت ایران ..شیریست که بر پرچم خورشید نشان است

۱۳۹۱ تیر ۳, شنبه

آقای حسن شریعتمداری! بهانه "سکولاریسم از بالا" مغلطه روحانیت بود....


آقای رضا پهلوی و مهندس شریعتمداری در برنامه افق صدای آمریکا (۲۱ ژوئن) به بحث در مورد سکولاریسم پرداختند. نکات مهم و مفیدی از طرف هر دو شرکت کننده در برنامه بیان شد ولی یک مورد را دارای اهمیت برای پرداختن به آن یافتم.

مهندس شریعتمداری -فرزند آیت الله العظمی سید محمد کاظم شریعتمداری- در گفتار خود تقصیر شکست برنامه های اصلاحی رژیم پیشین و آمدن استبداد جمهوری اسلامی را بر دوش نهاد سلطنتی گذاشتند که می خواست با اعمال سکولاریزاسیون از بالا، دست روحانیت را کوتاه کند که نتیجه اش بوجود آمدن جامعه ای نابهنجار و قوی تر شدن بیشتر روحانیت شد. ایشان چنین اشاره کردند که: 
نهاد سلطنت با باز سازی خودش و تکمیلش، پاره ای از الزامات جامعه مدرن را گرفت، رجال روحانی را از نهادهای آموزشی، تقنینیه و دولتی سعی کرد بیرون کند؛ تا آنجا که توانست و به کمک نیروی قهریه یا ارتشی که نظام یافته بود، سعی کرد تا جای استبداد هر دو را به تنهایی بگیرد. نتیجه اینکار البته به لیبرال دموکراسی نیانجامید و جامعه نابهنجاری را بوجود آورد که نتیجه این نوع در حقیقت  شکست های سکولاریسیون از بالا این شد که روحانیت بتواند بازندگی سیاسی دستگاه معیوب سیاسی را که بوجود آمده بود به حساب خودش بگذارد و هر روز نیروی آن قویتر شود.
نکته ای که از شنیدن فرمایشات جناب شریعتمداری به ذهن من می رسد آن است که در وهله نخست ایشان با پیش فرض هایی احساسی و یکطرفه به قضاوت گذشته پرداختند، در حالی‌ که لازم است که هر پیشامدی را در ظرف زمانی‌ خود بررسی کرد و شرایط و احوال آن دوره را هم در نظر گرفت و جز این نتیجه گیری ما نادرست است.

ایشان از "سکولاریسم از بالا" و اعمال فشار در پذیرش آن به جامعه ایران آن دوره می گویند ولی اشاره ای به اشتباهات و قصورات روحانیت در به قول ایشان "به نابهنجار کشیده شدن آن" نمی کنند. پدر خود ایشان یکی از همان چهار روحانی ای بود که در سال ۱۳۴۱، قانون حق رای دادن زنان و آزادی قسم خوردن به کتب آسمانی دیگر را غیر اسلامی دانستند و بلوا به پا کردند. از سوی دیگر، مخالفت پدر ایشان با طرح رفراندوم برای تصویب لوایح ششگانه (انقلاب سفید) ای بود که اهدافی چون ملی‌ کردن جنگلها، فروش سهام کارخانجات دولتی، سهیم کردن کارگران در سود کارخانه‌ها و غیره را می داشت. جالب است که بدانیم شعار مخالفان این رفراندوم "ما تابع قرآنیم، رفراندوم نمی‌‌خواهیم" بود و البته در سخنرانی‌ های آیت الله شریعتمداری، ایشان تقاضای لغو "تساوی حقوق زنان" را می‌‌کردند. انتخابات مجلس ۲۱ شورای ملی‌ بنا به فتوای ایشان تحریم شد و حکم به اعتصاب و تعطیلی‌ عمومی دادند. در این هنگام ایشان کماکان در سفر چهار ماه خود در تهران و به جهت اعتراض به بازداشت آیت الله خمینی بودند. در بازگشت به قم و در نخستین جلسه تدریسشان می فرمایند که قوانین اسلام بی‌ هیچ کم و کسی باید در کشور اجرا شود و هیچ قانونی نباید بر خلاف قوانین اسلامی رسمیت یابد. 

مهندس شریعتمداری نمی گویند که آن "سکولاریسم از بالا" در جامعه ای بود که آخوندش، فتوا به حرام بودن دوش حمام و احداث مدارس و تحصیل دختران و ممنوعیت آواز و سینما و فرهنگ و هنر می داد. اگر رضا شاهی بود که چکمه پوشید و با زور سرنیزه فرمان به ممنوعیت حجاب داد، در زمانه پس از دوران سیاه قجری بود که زن نه آزادی داشت و نه دخالتی در "اجتماع" و "بیرون از خانه" که حتی حق انسانی‌ هم  برایش قایل نبودند.

در آن هنگام بود که رضا شاه تصمیم به چنان کاری گرفت تا به ایرانیان نگویند "وحشی" و "عقب افتاده" و نیمی از مردم که اسیر در خانه بودند را وارد اجتماع کند و به دانشگاه بفرستد تا تحصیل کنند؛ دستوری که به زبان خود رضا شاه "سخت‌ترین کاری بود که در عمرش کرده بود" و "آرزو می‌کرد که بمیرد و زنش را نامحرمی سر برهنه نبیند"!

کاش کمی‌ منصف باشیم و چوب خط بر نمی‌‌داشتیم و سیاه و سفید نمی دیدیم!



۱ نظر:

  1. اقای مهندس شریغتمداری گمان میکنند که مردم ایران نابکاریهای قوم وقبیله اخوند جماعت را فراموش کرده اند. اقای مهندس شریعتمداری گمان میکنند که مخالفت ایشان با حکومت فعلی ایران در جهت خونخواهی از پدرمرحوم شده اش میتواند یک فرد و یا یک نظریه پرددلسوز ایرانی محسوب گردند. اما اقای مهندس شریعتمداری باید بدانند که ملت ایران از هر کس و هر چیز که نام شریعت دارد متنفرند. اقای مهندس شریعتمداری باید بدانند ملت ایران با زجر و شکنجه ای که از طرف قوم قبیله اخوند از 500 سال قبل تا امروز متحمل شده اند دیگر تحمل شنیدن و دیدن هر کس و هر نامی که برای یکبار هم بر سفره یک اخوند نشسته باشد ندارد. ایشان لطفا بی جهت خودشان را خسته نکنند و وقت جامعه ایرانی را تلف نفرمایند

    پاسخحذف

تمام نظرات را می‌‌خوانم و اگر سخن تازه‌ای باشد، پاسخ می‌‌دهم. تنها خط قرمز "خورشید نشان"، ناسزا گویی و آوردن واژگان توهین آمیز است که با پوزش بسیار، حذف می‌‌شوند; و بجز آن، پذیرای هر اندیشهٔ مخالفی هستم. از خوانندگان گرامی‌ خواهش می‌‌کنم که از باز کردن "لینک" هایی که در بخش گفتمان‌ و بوسیلهٔ کاربران ناشناس گذشته شده است خود داری کنند که برخی‌ از آنها مشکوک به آلودگی "تروجان" و "بد افزار" هستند!