هرچند نبینی تو ولی ملت ایران ..شیریست که بر پرچم خورشید نشان است

۱۳۹۲ شهریور ۲۳, شنبه

بی اخلاقی طیف اصلاح طلبان حکومتی در جریان انتخاب شهردار تهران



پست شهرداری تهران به دلیل حساسیت بالایی که دارد یک انتخاب سیاسی است. از این رو است که فرصت کاندیداتوری برای چنین منصبی  تنها به خواص رژیم می رسد. شهردار این دوره تهران این بار دو کاندیدای نهایی برای انتخاب شدن داشت : محسن هاشمی و محمد باقر قالیباف. نکته دیگر البته انتخاب مسجد جامعی پیشتر به سمت رییس شورای شهر تهران داشت که انتخاب شهردار هم به اکثریت رای اعضای آن است. از سوی دیگر، گرچه مسجد جامعی را به عنوان اصلاح طلب معرفی می کنند ولی سوابق  گذشته خنثی ایشان  و معاونت کسانی چون علی لاریجانی و میرسلیم این گمان را بوجود می آورد که بیشتر بیطرف است تا وام دار فراکسیون خاصی از هیات حاکمه جمهوری اسلامی.

اما سردار پاسدار قالیباب تنها با اختلاف یک رای در رقابت با فرزند هاشمی رفسنجانی برای سومین دوره به عنوان شهردارتهران انتخاب شد، یک رایی که الهه راستگو به نفع اش داد. اما همین یک رای انگار زندگی  راستگو را تغییر داد و از حزب اسلامی کار اخراج شد و مورد عتاب سخت و تند اصلاح طلبان حکومتی واقع شد به طوری که فاطمه دانشور -دیگر جاانداز رژیم- رای او را غیر اخلاقی و خلاف قسم قرآنش و برای نیت منافع شخصی  دانست. 

به نظر نگارنده، امثال راستگو و دیگر اصلاح طلبان حکومتی همان اندازه سوءاستفاده جو و فرصت طلب اند که اصول گرایی مثل قالیباف؛ طیف اصلاح طلب، انتخابات شهردار تهران را تبدیل به یک منازعه سیاسی کردند و به جای انتخاب فردی لایق و شایسته، فرزند رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را کاندیدای خود اعلام کردند!  اما یک سخن این خانم  به راستی تامل برانگیز است آنجا که گفت:
یکی از دلایلی که اینجانب را قانع کرده که به آقای محسن هاشمی رأی ندهم، همانا حمایت شما از ایشان بود، چرا که در گذشته نه چندان دور، وی و پدرش را افراد دیکتاتور، معرفی و انواع و اقسام اتهامات مالی و... را نثار آنان می‌نمودید؛ کافی است برای اینکه کاملاً به یادتان بیاید در رسانه‌های از سال ۷۶ تا ۸۴ نام ایشان را جستجو کنید؛ حال چه اتفاقی افتاده که به حمایت از ایشان برخاستید؟! اگر اتهامات دیروز شما کذب بوده باید صراحتاً توبه کنید و از آقای هاشمی و فرزندانش عذرخواهی کنید.
واقعا چه شده است که رفسنجانی با این سابقه تاریک حقوق بشری و اقتصادی  اینگونه مورد توجه مردم واقع شده است و پسرش را تنها به صرف آقازاده بودن، شایسته شهرداری تهران می دانند و از انتخاب نشدنش احساس شکست می کنند؟! چه بر سر ملت آمده است که محسن و مهدی و فائزه و فاطمه و یاسر رفسنجانی را منجی خود می پندارند و سابقه شان در رانت خواری و سوء استفاده از نسب خونی و موقعیت پدرشان را فراموش کرده اند؟

آیا فرزندان رفسنجانی هیچگاه از پدر خود پرسشی از چند و چون دوران قدرقدرتی ایشان پرسیده اند؟ گله‌ای از ساحت ایشان کرده اند؟ و جز این بوده است که این برادران و خواهرش بهرهٔ فراوان از جایگاه پدر  بردند و جیب خود را پر پول کردند؟ و اگر اینان در خانواده ای‌‌ معمولی‌ تولد می‌‌یافتند، آیا به هیچ کدام از موقعیت‌های بالای کنونی‌ -زیر سایهٔ پدر و در دوران پر اختناق حکومتش- می رسیدند؟

به صفحه فیسبوک  خورشیدنشان  بپیوندید!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تمام نظرات را می‌‌خوانم و اگر سخن تازه‌ای باشد، پاسخ می‌‌دهم. تنها خط قرمز "خورشید نشان"، ناسزا گویی و آوردن واژگان توهین آمیز است که با پوزش بسیار، حذف می‌‌شوند; و بجز آن، پذیرای هر اندیشهٔ مخالفی هستم. از خوانندگان گرامی‌ خواهش می‌‌کنم که از باز کردن "لینک" هایی که در بخش گفتمان‌ و بوسیلهٔ کاربران ناشناس گذشته شده است خود داری کنند که برخی‌ از آنها مشکوک به آلودگی "تروجان" و "بد افزار" هستند!