هرچند نبینی تو ولی ملت ایران ..شیریست که بر پرچم خورشید نشان است

۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه

کنسرت آزاد در کابل و همه‌چیز زیرزمینی در ایران!


روزمرگی‌هایی که در دنیای آزاد عادی است و در کشورمان امری محال، این که بتوانی‌ بی‌ دغدغه دست یار خود بگیری و در کافه‌ای بیتوته کنی‌ و هر آنچه دلت کشید سفارش دهی‌. به خیابان روی و آنطور که دوست داشت داشتی پوشیده باشی‌ و زینت کنی‌. همه آنچنان عادی جلوه می‌‌دهند که محروم بودن از آنها مثل یک شوخی‌ می‌‌ماند، یک شوخی‌ تلخ. آزادی‌ها و اختیارات حق بشری که سه دهه از زنان و مردان ایرانی‌ گرفته شد و ناچار به چاردیواری خانه‌ها رفت که آن هم بی‌ ترس نبود. همان که برای همه جهان عادی بود را ناچار شدیم دروغ بگویم و تظاهر کنیم و در خلوت خود بریم که همان هم  تراژدی شد و ناهنجاری ها آفرید.


در همسایگی میهن مان، افغان‌ها هستند که یک دهه پیش زیر فرمان طالبان بودند و صدها بار بد تر از آنچه ما تجربه می‌‌کنیم را دیدند. یادآوری شرح حل آنچه طالبان بر سر افغان‌ها و بخصوص زن هایشن آورد هم مو بر تن سیخ می‌‌کند که کابوسی بود و تمام شد. و امروز، در دنیایی متفاوت زنانشان به قامت وکیل مجلس در می‌‌آیند و حتی برخی‌‌شان بی‌ حجاب به خدمت در جامعه مشغولند. "آوازه خوان" مردِ افغان برای زنان  کابلی در روز محکوم کردن خشونت علیه زنان کنسرت می‌‌گذارد و زن و دختر، بی‌ حجاب و با حجاب به دیدنش می‌‌روند و شادی و رقص می‌‌کنند و فریاد می‌‌زنند و دست خواننده محبوبشان را می‌‌فشارند.

و آنسوتر در ایرانمان، هنوز دختران از رفتن به ورزشگاه محرومند و شنیدن صدای زن ممنوع است و البته همه چیز تابو است. چه دردی که "نسرین ستوده" را برای بد حجابی حکم دادند و در زندان به زور چادر سرش کردند. پرسش اینجاست که چه زمان به آنجایی می‌‌رسیم که امروز افغان‌ها آنجایند؟!

*عکس از بی‌ بی‌ سی‌ فارسی

لینک نوشته در وبسایت بالاترین 

۵ نظر:

  1. داریوش عزیز نکته جالبی بود. به عقیده من باید این سخن توخالی که "ما متمدن هستیم و تاریخ کهنی داریم و امپراتوری عظیمی داشته ایم" را دور بریزیم و واقع بین باشیم. واقعیت این است که ما الان هیچی نیستیم. تاکید می کنم "هیچی نیستیم" یک ملت درگیر خرافات با فقر مادی و فرهنگی, که در زمانی که اعراب به شادی مشغولند به سر خودمان می زنیم و برای استخوان های پوسیده دشمنان خاکمان عزاداری می کنیم. چرا ما کنسرت نداریم؟ اتفاقا خوبش هم داریم, کنسرت عزاداری برای حسین تشنه لب که توسط روضه خان های بی سواد برگزار می شود. تا شما به سر و کتل خود کوفته و برای بیابانگردان 1400 سال پیش ناله کنید. حقمان است و بس!

    پاسخحذف
  2. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف

تمام نظرات را می‌‌خوانم و اگر سخن تازه‌ای باشد، پاسخ می‌‌دهم. تنها خط قرمز "خورشید نشان"، ناسزا گویی و آوردن واژگان توهین آمیز است که با پوزش بسیار، حذف می‌‌شوند; و بجز آن، پذیرای هر اندیشهٔ مخالفی هستم. از خوانندگان گرامی‌ خواهش می‌‌کنم که از باز کردن "لینک" هایی که در بخش گفتمان‌ و بوسیلهٔ کاربران ناشناس گذشته شده است خود داری کنند که برخی‌ از آنها مشکوک به آلودگی "تروجان" و "بد افزار" هستند!