در آستانه ۲۵ بهمن، اردشیر امیرارجمند - سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید- در مصاحبه با رادیو فردا، مردم را به پیاده روی سکوت فرا میخواند. ایشان میگویند:
ما بايد فرايندهای لازم را پيدا کنيم تا به نحو بهتری اعتراضات مردم به گوش مسوولان برسد. اين میتواند راه های مختلف داشته باشد که يکی از راه ها تجمع است و ما بايد آن را امتحان کنيم.و ادامه میدهند که:
مهم حرکت کردن در اين مسير است. در قدم اول موفقيت هر چقدر باشد در قدمهای بعدی مکانيزمها را بايد اصلاح کنيم و با قوت و قدرت بيشتری راه را طی کنيم.
انگار جناب ارجمند حرکت بزرگ مردم ایران و حضور میلیونی آنان
در خیابان را فراموش کرده اند که خود و یارانشان در نقش ترمز جنبش ظاهر
شدند و با راهکارهای اشتباه دادن و دلسرد کردن مردم، سه سال دیگر به حکومت
"احمدی نژاد"ها افزودند.
گویی ایشان حوادث سه سال گذشته را فراموش کرده اند و بدون یادآوری از
کشته شدگان و آسیب دیدگان جنبش، زمینه اعتراضات را محدود به سختی شرايط و مشکلاتی چون فقر و گرانی و وضعيت نابسامان اقتصادی و بيکاری می دانند و سلطه ناکارآمدی در اداره کشور(!) و گسترش ناامنی و فروپاشی ارزشهای اخلاقی. (+)
آقای ارجمند! لحن شما چون شکست خورده ای درمانده می ماند که با همه
ظلمهای که به او شده، ترسان و نالان در پی صحبت و معامله است که شاید
ذرهای از حقش را جلویاش بیندازند (آن هم پس از ۳ ساعت پیاده روی از ۴ تا ۷ بعد از ظهر!).
جناب ارجمند! این را از میرزا فتحعلی آخوند زاده - آزادی خواه و روشنفکر جنبش مشروطه- بخوانید که در بیش از یک قرن پیش نوشت:
...لکن عاقبت با تجارب کثیره مبرهن گردیده که جمیع زحمات این صنف اشرف بشری در اعدام ظلم در مرور دهور بیفایده و بیثمر بوده است و ظلم از جهان اصلا مدفوع نمیگردد و وعظ و نصیحت برای ترک آن در طبیعت ظالم هرگز مؤثر نمیافتد. پس قریب به اوایل قرن حال حکما و فیلسوفان و شعرا و فصحا و بلغا و خطبای سحبان منش در فرنگستان مثل وولتر و روسو و مونتسکیو و میرابو و غیرهم فهمیدند که بهجهت رفع ظلم از جهان اصلا به ظالم نباید پرداخت، بلکه به مظلوم باید گفت که ای خر! تو که در قوت و عدد و مکنت از ظالم به مراتب بیشتری، تو چرا متحمل ظلم میشوی؟ از خواب غفلت بیدار شو، گور پدر ظالم را بسوز! بعد از این اعتقاد ثانوی، فیلسوفان فرنگستان تصورات جدیدهی خودشان را به مردم فهمانیدند. وقتی که مظلومان از اینگونه افکار عقلا واقف گشتند به یکبار همت کرده اظهار حمیت نمودند و ظالم را از میان برداشته برای آسایش و حسن احوال و اوضاع خودشان قوانین وضع کردند که هر کس از افراد ناس مباشر اجرای همان قوانین بشود اصلا به زیردستان یارای ظلم کردن نخواهد داشت. . . الان اداره و سلطنت قونستی توتسی [کنستیتوسیون] که در اکثر ممالک یوروپا موجود و معمول است نتیجهی همین افکار حکماست.
کاش امثال "ارجمند"ها کمی از شجاعت و ایستادگی دو زندانی دربند - کروبی و موسوی- را میداشتند ولی انگار تنها نامشان را یدک میکشند و بجز شعارها و برنامههای توخالی و بی فایده، قدمی مثبت بر نمی دارند.
*کاریکاتور از رادیوزمانه
برو بابا
پاسخحذفاحتمالا شما در ایران زندگی نمی کنید
مردم کسایی هستند که من در تاکسی و اتوبوس و مترو می بینم
کسایی که در شهرستان زندگی می کنند
بیا اینجا برو جلو باتوم و توهین و تبعات دستگیری بعد زرزر کن
بدبخت فراری
اخر بدبخت توسری خورده داخل نشین!
حذفتو که در هر حال توسری و باتوم را میخوری چه با تظاهرات و باتوم هم در هر حال به ماتحتت فرو میره، چه با تظاهرات سکوت و چه بدون تظاهرات سکوت، اقلا از خودت یک صدایی بیرون بده و یک زرزری بکن که بفهمند که تو زنده ای! ممکنه یک وقت با میت اشتباه بگیرنتان ها !
اخر بدبخت توسری خورده داخل نشین!
حذفتو که در هر حال توسری و باتوم را میخوری چه با تظاهرات و چه بدون تظاهرات، باتوم هم در هر حال به ماتحتت فرو میره، چه با تظاهرات سکوت و چه بدون تظاهرات سکوت، اقلا از خودت یک صدایی بیرون بده و یک زرزری بکن که بفهمند که تو زنده ای! ممکنه یک وقت با میت اشتباه بگیرنتان ها !
دقیقا درسته داریوش جان، ممنون
پاسخحذفیادمه وقتی میر حسین رو هم حبس کردن از این آقا برای یه مدت طولانی خبر نبود تا اینکه اومد با صدای خسته به فرانسوی برای خبرنگارها صحبت کرد. انگار میخواست مردم پاریس رو به خیابون بکشه.
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفاحمد
پاسخحذفغلط کردی من ایران هستم البته عده خر بیشعور را توی مترو اتوبوس میبینم که سر صندلی مترو با هم دعوا میکنن
لابد منظور شما از مردم تاکسی اتوبوس همان بدبختهایی هست که نشستن روی صندلی توی مترو براشون بزرگترین پیروزیه؟؟وقتی میشینن روی صندلی چنان لبخند به لب دارن که انگار تمام دنیا را بدست اوردن
ولی مردم دیگری هستن که زندگیشان مثل برخی زندگی حیوانی نیست که فقط فکر نان آب دوست دختر یا دوست پسر باشن
خب اگر اینطوره گوسفندهای دهات ما خیلی زندگی مرفه ای دارن
آقای مصطفی شما هم که توی ایران هستی گویا زندگی حیوانی را انتخاب کردی
شرح خال شما امثالهم در این شعر خلاصه شده برات میگذارم بخوانی صفا کنی
ولی ما نیکبختان را چه باک است ؟»
«کنار مطبخ ارباب ، آنجا
بر آن خاک اره های نرم خفتن
چه لذت بخش و مطبوع است ، و آنگاه
عزیزم گفتن و جانم شنفتن »
«وز آن ته مانده های سفره خوردن»
«و گر آن هم نباشد استخوانی »
«چه عمر راحتی دنیای خوبی
چه ارباب عزیز و مهربانی »
«ولی شلاق ! این دیگر بلایی ست »
«بلی ، اما تحمل کرد باید
درست است اینکه الحق دردناک است
ولی ارباب آخر رحمش اید
گذارد چون فروکش کرد خشمش
که سر بر کفش و بر پایش گذاریم
شمارد زخمهامان را و ما این
محبت را غنیمت می شماریم »
دوستان،هموطنان و فهشان عزیز،وقتی ملتی خود باور نیست و گیر نان شب است(همانطور که انگلیسیها میگویند ایرانی را گشنه نگه دار و بر وی حکومت کن)آنوقت چشم میدوزد به دهان موسوی و کروبی یا نماینده جنبش راه سبز،همین جنبش راه سبز برای خیلیها منبع درامد شد،و راهی برای معروف شدن،از این خفت بار تیر هم هست؟به جای این همه پذیرش حقارت و خفت به خودتون بیائی ،چهارچوب زادی را بشناسید و برای یک ایران آزاد گام بردارید،یا بشینید فحاشی کنید و هم دیگه را تیکه پاره کنید تا ببینید چی به سرتون میاد،موقعی که مردم فهمیدند جامعه آزاد و با عدالت که دین مردم در خانههایش است و نه در قانون جامعه است و حکومتی که حقوق بگیر مردم است نه چوپان آنها ،آنوقت میشود کاری کرد،قیام انسانهای گرسنه به آزادی ختم نمیشود اما قیام انسانهای آگاه راه آزادی را ردار بر خواهد داشت،حالا بچسبید به نان شب ببینید آیا همین نان شب تا چند ماه دیگه با همین حکومت گیرتون میاد؟؟؟؟؟؟؟
پاسخحذفسپاس از شما
حذفدوستان،هموطنان و فهشان عزیز،وقتی ملتی خود باور نیست و گیر نان شب است(همانطور که انگلیسیها میگویند ایرانی را گشنه نگه دار و بر وی حکومت کن)آنوقت چشم میدوزد به دهان موسوی و کروبی یا نماینده جنبش راه سبز،همین جنبش راه سبز برای خیلیها منبع درامد شد،و راهی برای معروف شدن،از این خفت بار تیر هم هست؟به جای این همه پذیرش حقارت و خفت به خودتون بیائی ،چهارچوب زادی را بشناسید و برای یک ایران آزاد گام بردارید،یا بشینید فحاشی کنید و هم دیگه را تیکه پاره کنید تا ببینید چی به سرتون میاد،موقعی که مردم فهمیدند جامعه آزاد و با عدالت که دین مردم در خانههایش است و نه در قانون جامعه است و حکومتی که حقوق بگیر مردم است نه چوپان آنها ،آنوقت میشود کاری کرد،قیام انسانهای گرسنه به آزادی ختم نمیشود اما قیام انسانهای آگاه راه آزادی را ردار بر خواهد داشت،حالا بچسبید به نان شب ببینید آیا همین نان شب تا چند ماه دیگه با همین حکومت گیرتون میاد؟؟؟؟؟؟؟
پاسخحذفدوستان،هموطنان و فحاشان عزیز،وقتی ملتی خود باور نیست و گیر نان شب است(همانطور که انگلیسیها میگویند ایرانی را گشنه نگه دار و بر وی حکومت کن)آنوقت چشم میدوزد به دهان موسوی و کروبی یا نماینده جنبش راه سبز،همین جنبش راه سبز برای خیلیها منبع درامد شد،و راهی برای معروف شدن،از این خفت بار تر هم هست؟به جای این همه پذیرش حقارت و خفت به خودتون بیایید ،چهارچوب آزادی را بشناسید و برای یک ایران آزاد گام بردارید،یا بشینید فحاشی کنید و هم دیگه را تیکه پاره کنید تا ببینید چی به سرتون میاد،موقعی که مردم فهمیدند جامعه آزاد و با عدالت که دین مردم در خانههایش است و نه در قانون جامعه است و حکومتی که حقوق بگیر مردم است نه چوپان آنها ،آنوقت میشود کاری کرد،قیام انسانهای گرسنه به آزادی ختم نمیشود اما قیام انسانهای آگاه راه آزادی را ردار بر خواهد داشت،حالا بچسبید به نان شب ببینید آیا همین نان شب تا چند ماه دیگه با همین حکومت گیرتون میاد؟؟؟؟؟؟؟
پاسخحذفدوست عزیز
پاسخحذفزیاد به آقای امیر ارجمند ایراد نگیرید! ایشان همان نظرات موسوی و کروبی را منعکس میکنند که خواهان ماندن رژیم هستند. ما مردم باید از ارازل و اوباش خط امامی و بطور کلی از تمامی باندهای رژیم عبور نماییم تا به آزادی و حاکمیت ملی برسیم!
ناشناس عزیز من نه تنها موافق رفتن کامل این حکومت هستم بلکه خواهان این هم هستم که هیچ حکومت دینیای هم در آینده نباشه, اما به یکباره نمیشه همهی اینها رو داشت, قدم به قدم, بر خلاف بازیها که غول بازی در آخر مرحله وجود داره, اینجا غول اول بازییه, اول باید اونرو نابود کرد بعد به مراحل بالاتر رسید
حذفمهدی عزیز
حذفما اینجا غولی نداریم، بلکه یک غده سرطانی داریم به اسم جمهوری اسلامی. موسوی و اصلاح طلبانش بخشی از این غده سرطانی هستند که با چرک و درد از بدن خارج شده. البته ضرر بیشتری برای پیکره میهن ندارند، منتهی نه به این علت که ماهیتشان تغییر کرده، بلکه صرفا به این دلیل که از پیکره حکومت تصفیه شده و در موقعیت ضعف هستند، که بقول معروف /سگ از ناتوانی مهربان است/ وگر نه سگ کجا و مهربانی/ منتهی باید دقت کنید که ما چیزی به نام غده سرطانی خوب یا غده سرطانی بد نداریم. بنابر این تقسیم مافیاهای رژیم به خوب و بد گمراه کننده است. شما برای درمان غده سرطانی، تمامی آنرا از ریشه در میاوری و دور میاندازی، اصلاح طلب و سخت سر و نرم تن هم ندارد، و دقت هم میکنی که چیزی از ان در بدن باقی نماند، چرا که حتی اگر ذره ای هم باقی بماند، دوباره ان غده سرطانی به تمامی بازسازی میشود و اینبار ریشه هایش هم عمیقتر در بدن فرو خواهد رفت که شاید بیرون کشیدنش دیگر ممکن هم نباشد.
اعتماد و همراهی با امثال موسوی و کروبی و خاتمی و دیگر خط امامیهای جنایتکار رژیم، در مبارزه با مافیای حاکم، درست مثل همان باقی گذاشتن بخشی از غده سرطانی در پیکر بیمار وطن است و نامی جز استخوان لای زخم گذاشتن ندارد. نتیجه اش هم بازگشت سرطان، بلکه عمیقتر شدن آنست.
احمد
پاسخحذفمن اساسا مدافع موسوی کروبی که نیستم هیچ اتفاقا ازشون خوشمم نمیاد که هیچ بدمم میاد
ولی در تظاهرات شرکت میکنم
مردم سوریه هم کرسنه و دنبال نان شب هستن
اتفاقا شهرهایی که در سوریه شلوغ شد شهرهای فقیر نشینه
چرا در سوریه دمشق حلب(شهر صنعتی سوریه)شلوغ نشد؟؟
اصلا مساله پولداری بی پولی نیست مسئله اینکه برخی زندگی روی زانو ها را بر ایستاده مردن ترجیح میدن
ولی من همیشه از خدا خواستم که این را نصیب من نکنه
دوستان عزيز
پاسخحذف1-لطفا بر سر ميراثي كه هنوز وجود خارجي ندارد، دعوا نكنيد.
2- فردي مي تواند ادعاي مبارزه براي مردم و در راه مردم داشته باشد كه به اعتقادات آنها هم ( چه درست و چه غلط احترام بگذارد.)بي احترامي و توهين به اعتقادات مردم نه تنها كمكي به نهضت ضد ظلم نخواهد كرد ، بلكه سالها آن را به عقب خواهد انداخت.
3- كساني كه معتقدند بايد جيغ كشيد و شعار تند داد و آتش افروزي كرد ، بايد بدانند كه احتمالا اين اقدامات در رختخواب گرم و نرم و از پشت رايانه و از مسافت هزاران كيلومتر آن طرف كشور، امكان پذير نخواهد بود. لطفا به داخل كشور تشريف فرما شوند و اين شيوه ها را از نزديك امتحان كنند و براي مبارزان داخل كشور و آنها كه واقع بينانه با انحرافها مبارزه مي كنند ، نسخه نپيچند.
4- مبارزه الزاما تند و افراطي برخورد كردن و شعار دادن نيست ، راهپيمائي سكوت گاهي خود بزرگترين و بهترين روش مبارزه است. يادتان نرود كه راهپيمائي ميليوني سكوت در 25 خرداد 88 كه در اوج صلابت و شكوه برگزار شد ، صحنه اي جاودان و بيادماندني از بلوغ فكري و سياسي اين مردم بود.
ممنون از نظر شما
حذف۱- معنای احترام به اعتقادات مردم دقیقا چیست!!؟؟ آیا قرار است که بدنبل هر شیادی که عکس مار میکشد افتاد، چرا که جماعتی نادان و متوهم را شیفته و فریفته خود کرده است؟ آنها که بدنبال این شیادان راه افتاده اند، شاید بیشتر از این نمیفهمند، اما تکلیف کسانی که میفهمند، چیست؟ آیا قرار است که آنها هم زمام عقل و شعور خود را، درست مثل همان جماعت متوهم بدست شیادان بسپارند، چرا که خوب بلدند که چطور عکس مار بر دیوار بکشند؟ پس تکلیف مسولیت روشنگری چه میشود؟
حذف۲- طوری حرف میزنید که گویا از ابراز مخالفت و اعتراض مردم ایران بر علیه حکومت، این ایرانیان خارج نشینند که بهره مند میشوند. نمیدانم متوجه نیستید یا خود را به کوچه علی چپ میزنید. این ایرانیان خارج نشین نیستند که هر روز باید زیر پرچم اختناق و سانسور زندگی کنند. ایرانیان خارج از کشور حد اکثر سالی یکبار با چهره دژم رژیم فاسد جمهوری اسلامی و اختناق و خفقان ان آشنا میشوند. اما این ایرانیان داخل نشین هستند که باید هر روز چماق سرکوب را بر فرق سرشان تحمل نمایند.بنابر این ایرانیان خارج نشین قرار نیست که چیزی را به شما اثبات کنند. شما یا مثل مردم سوریه که با دلاوری در مقابل رژیم سرکوبگر سوریه ایستاده اند، می ایستید که در اینصورت هم جهان همراه شما خواهد ایستاد، یا آنکه این مسخره بازیهای موسوم به "تظاهرات سکوت" را ادامه میدهید و در نتیجه با نهایت بدبختی و خواری و خفت در این شرایط به بقای گیاهی خود ادامه میدهید. انتخاب با شماست. هر چه باشد، ایرانیان داخل نشین بیشترین ضرر را از بابت ادامه حیات این رژیم، متقبل میشوند. کار ایرانیان خارج نشین دادن بلندگو به مبارزات ایرانیان داخل نشین و انعکاس ان به جامعه جهانی است.
در ضمن اظهار نظر در مورد وضعیت کشور نامش نسخه پیچی نیست، بلکه احساس مسولیت در برابر کشور است و کسی هم برای چنین کاری منتظر اجازه شما نیست. شما بهتر است به همان "تظاهرات سکوت" بپردازی تا بلکه یک روز که از خواب بیدار شدی آخوندها "غیب " شده باشند. نمیدانم چرا امثال شما جایی که باید صدایتان بلند باشد، "تظاهرات سکوت" میکنید و جایی که باید سکوت کنید، برای ایرانیان خارج کشور نسخه میپیچید.
۳- بله مبارزه سکوت بهترین وسیله است برای سر کار گذاشتن جمعی "مشنگ" که نه مرد میدان و اهل مبارزه اند و نه حاضرند که کمی، حتی کمی از ادا و اطوارهای روشنفکری کوتاه بیایند. برای همین هم معلوم نیست که این قبیل راه حل ها چرا تنها و تنها در محیط فضل و آداب برخی از ایرانیان پیدا میشوند و چرا هیچ ملت زنده و موفقی عقلش به مقوله "تظاهرات سکوت" نرسیده است!!؟؟؟
مقوله تظاهرات سکوت هم به مثابه راه مبارزه، یادآور داستان پادشاهی لخت است که دو خیاط رند، وی را سر کار گذاشتند و خودش خیال میکرد که ان خیاطها زیباترین قبای سلطنتی را برایش دوخته اند و جالب آنکه با ان "قبا"ی خیالی در بین مردم هم ظاهر میشد و تنها و تنها اسباب مضحکه و مسخره مردم میشد.
آقا یا خانم ناشناس لطفا یک اسم مستعار هم انتخاب میکردی تا بشه بهت جواب داد
حذفاولا اینکه من داخل ایرانم
صد درصد هم از تند روی آتش افرزوی نه تنها حمایت میکنم که خودم همیشه تا آنجا که امکان داشته سعی کردم آتش افروز باشم
پس بهتره شما تکلیفتان را از پشت مانیتور صد ها کیلومتر انطرف تر روشن کنید نه من
نه خبری از رختخواب گرم هست و نه نرم
انچه که وجود داره فقره که هر روز داره در کشورمان بیشتر میشه
البته از نظر شما ها مردم سوریه هم باید بیان همچنان با وجود جنایات اسد به صورت مسالمات آمیز تظاهرات کنن لابد خواستار بازگشت به دوران طلایی حافظ اسد بشن؟؟
بگذریم که حافظ اسد هم همچون خمینی در خونخواری از اسلاف کنونی خودش یعنی بشار و سدعلی بسا جلوتر پیشتاز تر بود
ممکنه راهپیمایی 25 از نظر تعداد جمعیت زیاد باشه ولی فاقد کیفیت بود
برای مثال خشم سوزش رژیم از راهپیمایی عاشورا یا همان 25 بهمن بسیار بیشتر بود
چون شعارها مستقیما خامنهای را هدف گرفت
هیچوقت یادم نمیره احمد خاتمی بعد از 25 چطور سوز گداز میکرد یا علم الهدی بعد از عاشورا
مطلب بالا نوشته شده توسط احمد
حذفاین همه سینه دراندن برای اصلاحات برای پرهیز از چنین روز شومی بود که ایران عزیزمان گرفتار آن شده است. منتهی رهبران اصلاحات ( بخوانید خاتمی و شرکا!) متوجه موقعیت خطیر تاریخی که در آن بسر می بردند نبودند و بجای پیش برد اصلاحات شروع به بازی دادن مردم کردند. میرحسین موسوی عزیز هم با درک موقعیت خطرناک کشور موقعی پا به میدان گذاشت که دیگر خیلی دیر شده بود و نوشدارو پس از مرگ اصلاحات بود. از طرفی مردم ما نیز آنگونه که باید متوجه پرتگاهی که هر لحظه بدان نزدیک و نزدیک تر می شدند نبودند و به اصلاحات به مانند یک امر تفننی نگاه می کردند و حاضر نبودند بهایی برای آن بپردازند.اگر چه رهبران اصلاحات در این مورد نیز مقصر بودند و ترس و ملاحظه کاری را در آنها نهادینه کردند. عدم استقبال بخش هایی از جامعه و نیز رهبری اشتباه شورای هماهنگی و اتخاذ روش های غلط مبارزه همه دست به هم داد تا به این نقطه دردناک تاریخی برسیم. ای کاش از مادر زاییده نشده بودیم. از یک طرف فرپاشی کامل یک اقتصاد ورشکسته و از یک طرف هم یک حمله صد در صد مخرب نظامی! حال بنظر می رسد تنها راه فرار از این موقعیت فرار رو به جلو باشد. یعنی هر چه زودتر تکلیف ملت ایران بدست خودش روشن شود.
پاسخحذفسپاس
حذفیک مورد دیگر استفاده حکومت از حرکات عقیم اعتراضی است. بر فرض شورای هماهنگی را برای برپایی تظاهرات تحریک می کند و بگونه ای اخبار را انعکاس می دهد که مردم داخل و خارج از کشور به روند اعتراضی امیدوار شوند و تصور کنند که مردم در حال مبارزه و پیروزی هستند در حالیکه تمام آن تنها نمایشی برای سر گرم کردن مردم دنیا است تا آنها را چند سال دیگر اینگونه بازی بدهد. بحث بر سر حضور مردم در 25 بهمن نیست بلکه بحث بر سر این است که مردم توسط شورا بازی نخورند و تا کمی مردم از تشنجات استقبال کردند دوباره مردم را به خانه هایشان نفرستد. اصولا شورای هماهنگی مرجع قابل اعتمادی برای سپردن عنان امر مهم برنامه ریزی مبارزات سیاسی نیست. مردم اگر در 25 بهمن بیرون آمدند نه برای فراخوان شورا که برای بزرگداشت یاد موسوی کروبی است.!
پاسخحذفسپاس
حذفمردم ایران در طول 8 سال جنگ ثابت کردند که ترسو نبوده و بسیار هم شجاع می باشند ولی شورای هماهنگی که اعضای آن مثل بتمن و رابین هویت پنهانی دارند با این طرز برخورد باعث تزریق ترس در جامعه و پر رو کردن حکومت می شوند.
پاسخحذفسپاس
حذفشورا یک ذره سلیقه برای انتخاب نحوه و مکان راهپیمایی ندارد! مثل اینکه می خواسته است آن را از سر خود باز کند و پیش موسوی و کروبی از خود رفع تکلیف کند!و بگوید که بله ما انجام دادیم ولی نشد! یکی از راه هایی که شورا می توانست از آن استفاده موثری ببرد کشیدن مبازات و تظاهرات به جنوب شهر و مناطق فقیر نشین بود. در مصر مبارزان مصری با گذاشتن محل راهپیمایی در محله فقیر نشین قاهره جمعیت زیادی را همراه خود کردند و از آنجا بسوی میدان تحریر راه افتادند! شورای غیبی هماهنگی این منطقه اطراف دانشگاه را ول نمی کند ! گویی در تهران جای دیگری وجود ندارد!
پاسخحذفاین هم البته منطقی است!
حذفاحمد
پاسخحذفاین شرح حال ما
سرودی زیبا متعلق به انقلابیون شیلی که علیه پینوشه میخواندن
که همان موزیک با شعری فارسی خوانده شده
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن
چو در جهان قیود بندگی / اگر فتد به پای مردمی / به دست تو ست / به رای مشت تو ست
رهایی جهان ز طوق جور و ظلم
به پا کنیم قیام مردمی / رها شویم ز قید بندگی
چو در جهان قیود بندگی / اگر فتد به پای مردمی
به دست توست / به رای مشت توست
رهایی جهان ز طوق جور و ظلم
به پا کنیم قیام مردمی / رها شویم ز قید بندگی
همپاییم، همراهیم، همرزمیم، همسازیم
جان بر کف، برخیزیم، برخیزیم، پیروزیم
برپاخیز از جا کن، بنای کاخ دشمن
برپاخیز از جا کن، بنای کاخ دشمن
به هر کجا نشان ز ثروتست / ز حاصل تلاش کارگرست
زمین غنی ز رنج برزگر / ز همتاش شود ز دانه خرمنی
به پا کنیم قیام مردمی
رها شویم ز قید بندگی
اگر شود صدای ما یکی
ز خشم خود شرر به پا کنیم
بنای صلح جاودان نهیم
به پای خلق، چو جان خود فدا کنیم
به پا شود قیام مردمی
رها شویم ز قید بندگی
همپاییم، همراهیم، همرزمیم، همسازیم
جان بر کف برخیزیم، برخیزیم پیروزیم
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن
برپاخیز از جا کن بنای کاخ دشمن
سپاس
حذف