شوالیههای اینترنتی، سربازانی خیالی نیستند. همین کاربران دنیای
مجازی اند که بازتاب دهنده اخبار کشور و نمایانگر احوال مردمانش هستند.
فراموش نمیکنیم اثرگذاری رسانههای مردمی و شهروند خبرنگارانی را که در
بحبوحه جنبش سبز، صدای آزادی خواهی ایرانیان را به گوش جهان رساندند و
در حافظه تاریخ ثبت کردند.
بی گمان رشادت را ایرانیان درون مرز کردند که بی پروا به خیابان رفتند و لب به اعتراض گشودند و بی شک خارج نشینان در سایه امنیت سیاسی و با داشتن تمام حقوق اجتماعی و انسانی، شرایطی متفاوت از درون کشور داشتند و دارند. از سوی دیگر، ایرانیان خارج از کشور درد غربت و دوری از وطن را چشیده و
تحمل کرده اند و این برایشان بسیار دردناک بوده است و بسیاری از آنان که به اجبار کوچ کرده اند هم در شرایط بسیار بدی زندگی میکنند.
همین ایرانیان خارج نشین بودند که در کارزار جنبش سبز، شور و هیجانی
در جهان به راه انداختند و به بهترین شکل خبررسانی و جنبش سبز را
جهانی کردند. تظاهرات ایرانیان در شهرهای بزرگ جهان را فراموش نمیکنیم که یکصدا
و متحد فریاد میزدند و در دنیای مجازی هم لحظهای از خبر رسانی غافل
نبودند.
امروز ولی اوضاع متفاوت است. گاهی خودم را بجای آن هموطن داخل ایرانی میگذارم که با زحمت بسیار و
با استفاده از فیلترشکن، قدم به دهکده جهانی میگذارد و با چشمانی نگران
به دنبال خبری امیدوار کننده در اینترنت میگردد. شاید به دنبال خواندن
از بازتاب اعتصاب غذای شیردلان دربند و یا برنامهای موثر از اتحاد
اپوزیسیون های خارج نشین.
فضای وبسایتهای فارسی زبان را که میبینیم انگار ولی شکل دیگری است و
دعواهای خارج نشینان بر سر "لحافِ ملا" است و تقسیم غنایم! صحبت از زندگی و مرگ خزعلیها و کبودوندها نیست و یا حال وخیم کیوان
صمیمی و میثاق یزدان نژاد; وبلاگ نویسان در بند که انگار فراموش شده اند و
امثال نسرین ستوده و احمد زید آبادی و منصور اسانلو هم تنها نمونههای
معروف تر و شناخته شده زندانیان سیاسی دربند اند.
امروز هدف مچ گیری است و تقصیر را به دوش این و آن انداختن و این شورا و
آن گردهمایی و کنگره را محکوم کردن. امروز دوای خارج نشینان بر سر ۲۸ مرداد
شده است و زندانهای ساواک و دوران طلایی امام. اگرهم اینها نباشد، یکی
مدرک رو میکند که چرا دیگری ۳۰ سال پیش چنان گفت و یا چرا امروز از
آن فراخوان راهپیمایی حمایت میکند. امروز دعوا بر سر مالکیت جنبش سبز است و چوب
خط برداشتن و خودی- ناخودی کردن، ولی انگار کسی آن تن نحیف سبز که رو به "قبله" افتاده است را نمیبیند!
پینوشت- شرم آور که امروز برای حمایت از سعید ملک پور، بیش از ۵۰ نفری را نمیتوان در خارج از کشور جمع کرد و به تظاهرات فرا خواند! پرونده سعید ملکپور، به اجرای احکام ارسال شده است و این یعنی هر لحظه امکان دارد که جانش بستانند. این بار شاید ولی مردم شریف ایران حتی شمعی هم پس از مرگ او روشن نکنند، چرا که ممکن است بر ساحت پاک شان برچسب دفاع از گرداننده سایتهای پورنو بخورد!
*کاریکاتور از رادیوزمانه
**اصطلاح "شوالیه اینترنتی" ابتدا در وبلاگ "معمای مردان رقصان" استفاده شده است.
**اصطلاح "شوالیه اینترنتی" ابتدا در وبلاگ "معمای مردان رقصان" استفاده شده است.
نوشته زیبا بود و البته درست و بجا، واقعیت این است که مردم داخل کشور به نوعی سیاست زده شده اند و از آن جا که نتیجه ای مناسب تا به حال ندیده اند ، رقبتی هم به پیگیری ندارند، هر چند باید این را بگویم که زیر چشمی نگاهی به اخبار می اندازند و آهی از نهان می کشند.
پاسخحذفواقعیت این است که عده ای دعوا را گذاشته اند بر روی فرع و به جای دامن زدن به اتحادی فراگیر برای دست یابی به آزادی های اولیه، به فکر مدل موی آینده می گردند! هر چند که باید گاهی در مقابل کج روی ها ایستاد ، اما لزوم برای پایان بخشیدن به این دعوا ها اتحاد تمام اپوزوسیون است برای معطوف شدن به یک هدف واحد (بر اندازی و رسیدن به سکولار دموکراسی) و دست شستن از جناحی بازی ها.
در حال حاضر اپوزوسون ما به وسعت دریایی شده با یک بند انگشت عمق که حال بعضی جا ها عمق آن بیشتر است، اما تا زمانی که حرف ها یکی نیاشد، مردم هم در سردرگمی سکوت را اختیار خواهند نمود و در مقابل فجایعی همچون اعتصاب غذای 40 روزه خزعلی و اعدام سعید ملک پور سکوت را پیشه خواهند نمود
با احترام k1
سپاس بسیار K1 جان
پاسخحذف