بی شک لحظه غرور آفرینی بود و افتخاری بزرگ برای ایران و ایرانی.
با چند نفری از دوستانم منتظر لحظه اعلام جوایز بودیم و با شنیدن نام
"Separation" از صفحه تلویزیون، به همان اندازه اصغر فرهادی و یارانش شوکه شدیم و برخاستیم و اشگ
شوق ریختیم. و چه هدیه شیرینی بود برای ایرانیان و بخصوص آنان که دور از
وطن اند و مداوم زیر بار نگاههای سنگین خارجیانی که تنها اعمال نابخردنه
حکام ایران را میبینند.
اصغر فرهادی با وقار همیشگیاش از مردم ایران گفت و فرهنگ غنی کشورش
که زیر غبار سیاست گم شده است. و چه نیک گفت از ایرانیانی که برای همه
فرهنگها و تمدنها ارزش قایل اند و از خشونت و جنگ بی زارند. بیشک
حرفهای ناگفته بسیار بودند و ولی همان سخنان هم تأثیر گذار بود و اشگ
خوشحالی را به چشمان بسیاری از ایرانیان آورد.
حال باید دید که "اصغر فرهادی" آیندهاش را چگونه رقم میزند و از
این در "اوج" بودن خود چگونه میتواند برای مردم کشورش یاری جوید. انتخابی
بس دشوار است و تبلیغات رژیم هم از پیش برای تصاحب موفقیت فرهادی به کار
افتاده است که نمونهاش را در خبر جعلی "فالس نیوز" دیدیم. باید دید که در
بازگشت اصغر فرهادی به وطن، اجازه این را خواهد یافت که دوباره فیلم بسازد و
آنچه میخواهد را کار کند؟ یا به سرنوشت امثال جعفر پناهی دچار خواهد شد.
موفقیت اسکار اصغر فرهادی را شاید کمی بتوان با جایزه نوبل شیرین
عبادی مقایسه کرد. جایی که شیرین عبادی با تمام وجهه بینالمللیاش نتوانست
در ایران کاری از پیش ببرد و آن وقتی بود که دست رد به خواستههای رژیم
زد. سرنوشت آن شد که حتی مدال جایزه اش را هم به بهانه مالیات بر آن ضبط کردند
(بخوانید دزدیدند).
اما امروز انتخاب راه برای اصغر فرهادی که میخواست میانه روی کند و
(دست در جیب کنان!) دور از سیاست باشد، سخت است. امروز اوست که باید تصمیم
بگیرد که به سمت حکومت می رود یا خلاف آن که راه سوم آن هم سلولی شدن با
جعفر پناهی است.
پی نوشت- سبب نوشتن من در این مورد، خواندن پاسخ زشت و هتاکانه ابراهیم نبوی
در پاسخ به ف. میم. سخن بود. ف. میم. سخن در نوشته خود، به رسم
همیشگیاش و از روی تعهد نویسندگی خود، اصغر فرهادی را از مسایلی برحذر داشته بود .
لینک نوشته در وبسایت بالاترین
لینک نوشته در وبسایت بالاترین
جایزه اسکار، ف.م. سخن و ابراهیم نبوی،
پاسخحذفپایان بردن یک یادداشت کوتاه کار سختی است.اما اینبار از خود ابراهیم نبوی عزیز کمک میگیرم و این نوشتار را با نوشته خود وی پایان میبرم هر چند که اینگونه ادبیات را نمیپسندم. ای کاش ابراهیم نبوی نصیحت خود را گوش میکرد آنجا که خطاب به ف.م سخن مینویسد: " حتما باید وسط هر مهمانی با شورت قرمز آدم باید برقصد که دیده بشود؟ حالا یک هفته دیده نشو. نمی میری که!"
آرزو کنیم هیچ روزنامه نگار یا نویسنده ای کیفیت کار خود را فدای کمیت و هر روز نوشتن نکند.
http://news.gooya.com/politics/archives/2012/02/136726.php