گفتگوی لیلی پور زند با بی بی سی فارسی را میدیدم،،،بغضام گرفت....چه تحلیل سیاسی ای؟...چه تحلیل اجتماعی ای؟...چه تفسیر ای؟...هیچ نمیشود گفت و صد سال بعد اگر بخواهند از امروز ما بنویسند، باید بگویند که دورانی سیاه، اختناقی دهشتناک، استبداد و ظلمی فراگیر که نصیب ملت نگون بخت ما شده است...باید بگویند که صد سال پیش در این کشور، رژیمی بر سر کار بود که پیرمردی ۸۰ ساله و بیمار را به جرمی ناکرده به "گروگان" گرفته بود...پیرمرد، ۱۰ سال از دیدار خانواده و عزیزانش محروم و تنها دلخوشیاش شنیدن صدایشان از آن سوی کره زمین بود! دخترش میگفت که نامه نگاریها و "التماس"هایشان به بالاترین مراجع دولتی و مذهبی اثر بخش نبود که ای نفرین به آنان...
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه
سیامک پورزند؛ "گروگان در خانه" و در آرزوی دل رحمی رژیم که دیگر تاب نیاورد
گفتگوی لیلی پور زند با بی بی سی فارسی را میدیدم،،،بغضام گرفت....چه تحلیل سیاسی ای؟...چه تحلیل اجتماعی ای؟...چه تفسیر ای؟...هیچ نمیشود گفت و صد سال بعد اگر بخواهند از امروز ما بنویسند، باید بگویند که دورانی سیاه، اختناقی دهشتناک، استبداد و ظلمی فراگیر که نصیب ملت نگون بخت ما شده است...باید بگویند که صد سال پیش در این کشور، رژیمی بر سر کار بود که پیرمردی ۸۰ ساله و بیمار را به جرمی ناکرده به "گروگان" گرفته بود...پیرمرد، ۱۰ سال از دیدار خانواده و عزیزانش محروم و تنها دلخوشیاش شنیدن صدایشان از آن سوی کره زمین بود! دخترش میگفت که نامه نگاریها و "التماس"هایشان به بالاترین مراجع دولتی و مذهبی اثر بخش نبود که ای نفرین به آنان...
از اخراجیهای دهنمکی تا اخراجیهای خامنهای
تحلیلی جالب از مجید محمدی (۱) و در سایت رادیو فردا خواندم که از "گروههای فشار" و "لاتهای" شخصی بیت رهبری میگفت و مسیری که طی گشت تا فیلم اخراجیها ساخته و به اکران گذاشته شود. گرچه تمام این تفسیرها، گناه از سر کسانی که به دیدن این فیلم رفتند و پول به جیب دهنمکی و یارانش ریختند بر نمی دارد! نوشتهٔ بسیار جالبی است که ارزش خواندن را دارد.
(۱) جامعه شناس
از نامیدن اجرام آسمانی بنام مفاخر ایرانی تا سرقت مشاهیر وطنی و بی لیاقتی رژیم!
نوشتهٔ جالبی از ویکی پدیا خواندم در مورد "نامهای ایرانی" که بر روی اجرام و موقعیتهای فضایی گذشته شده اند. نا گفته میتوان حدس زد که بسیاری از کشورها نیز این افتخارات را از آن خود می پندارند و شاعر و دانشمند و پزشک ایرانی را زادهٔ سرزمین خود میخوانند و بر روی اسکناس و تمبر خود، چاپ و یاد بودشان را بر گذار میکنند.
۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه
از استعفای گسترده مسوولین سوریه و بحرین تا سر در برف کردن همتایان ایرانیشان!
۱- بیش از ۲۰۰ نفر از اعضای حزب بعث سوریه که حزب حاکم و همکارهٔ این کشور در چهار دههٔ گذشته است، در اعتراض به کشتار مخالفان استعفا دادند.
۲- در پی سرکوب و کشتار مردم بحرین، شمار بسیاری از مسوولان این کشور از جمله مشاور پادشاه، وزیر مسکن و بهداشت، قضات و نمایندگان پارلمان استعفا دادند.
۳- وزرای کشور، خارجه ، دادگستری و مهاجرت تونس و نمایندهٔ این کشور در سازمان ملل و تعدادی از سفرا و همچنین مشاور ارشد رهبر انقلاب تونس در حمایت از قیام مردمی استعفا دادند (پیش از فرار زین العابدین بن علی).
۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه
از مغلطههای ضدّ بشری آیت الله دستغیب تا حاکمیت اسلام و قرآن بر اساس قوانین جمهوری اسلامی!
جناب آیتالله حاج سید علی محمد دستغیب (به همین دور و درازی!) سخنرانیای میکند و گوشهای هم به رژیم میزند؛ این سخنان بازتاب گستردهای می یابد و قند در دل هم وطنانمان آب میشود که چه؟ آیات عظام و مراجع تقید از جنبش آزادی خواهی مردم ایران حمایت کردند و در پی سود خواهی برای ملت اند. چندی پیش هم آیت الله وحید خراسانی (نهنگ خراسان!) اظهاراتی کردند که به دل بسیاری نشست و شادمان و امیدوار، خبرش را در فیسبوک خود و یا بالاترین به اشتراک گذشتند. (۱)
۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه
از رها کردن دو بیمار بستری در بزرگراه تا آب و برق و مسکن و اتوبوس مجانی!
نفرین به دروغ و نفرین به بی آزرمی و نفرین به دغل کاری...نفرین به اینانی که نام خود را نه مسلمان که انسان میگذراند. در کجای دنیا چنین شنیده بودید که پزشک اجازهٔ ترخیص بیماری را که بر تخت بیمارستان افتاده است و به صرف بی پول بودن میدهد؟ و کدام حیوان صفتی است که میتواند دستور اجرا میکند و بیمار زخمی بدبخت را میان نا کجا آباد رها کند؟ که حیوان هم با همنوع خود چنین نمیکند! البته با یک هفته مرور ستون حوادث روزنامهها به مواردی بر میخورید که بسیار نادر در جوامع دیگر میتوان یافت و به حال بیمار جامعه ایران پی میبرید؛ جایی که پزشک و پرستار و کارمند بیمارستان و رانندهٔ آمبولانس اش چنین میکند و رییس کمیسیون بهداشت مجلسش میگوید قصد فضا سازی سیاسی دارند!
از تهدید بحرین ۷۵۰ کیلومتر مربعی تا بی لیاقتی رژیم جمهوری اسلامی!
ایران که قصد کرده است دست بالا را در سیاست بحرین داشته باشد با بذل و بخشش ملیونها دلار و خرید آرا و ترغیب شیعیان آن کشور به شرکت در انتخابات عملا وارد جریانت سیاسیاش شده است ؛همان طور که در انتخابات لبنان و عراق و فلسطین نقش بازی میکند و با حمایت از حماس و جهاد اسلامی و حزبالله لبنان و شیعیان (رادیکال) عراق، به طور علنی مداخله و فتنه میکند. جدیداً هم که چون بختک بر سر آفریقا افتاده است و به نیجریه و مالی و سنگال و هر کشور بدبخت آفریقائی دیگری سلاح میفرستد و البته به لطف "مجمع اهل بیت"اش جمعیت شیعیان قارهٔ سیاه را هم به هفت ملیون رسانیده است!
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه
از عالی جناب سرخ پوش تا اشک تمساح خاندان هاشمی!
سرکار خانم فائزه هاشمی بهرمانی فرمودند که شرایط سیاسی، آزادی و حقوق بشر در ایران امروز اسفناک است؛ جامعه، پلیسی و امنیتی شده و مملکت در دست اراذل و اوباش است. باید خدمت ایشان عرض شود که وضعیت کشور، ۳۱ سال است که بدین گونه شده است و اگر ایشان خیر خواه بودند هنگامی که پدرشان بر مسند قدرت بود، اعتراض و شکایتی میکردند و اگر بگویند قدرت اعتراض نداشتند پس چرا این اندازه سنگ پدر را به سینه میزدند و میزنند و خود را از ایشان مبرا نمی سازند؟ که البته ایشان صاحب روزنامه بودند و وسایل ارتباط جمعی هم به وفور در دسترسشان بود....
۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه
از خروج سفیانی و الاغ دجّال و جن و پری تا ۲۰۰،۰۰۰ کار آموز مهدویّت!
مناظرهای حوزوی در نقد مستند جنجالی "ظهور بسیار نزدیک است" را میدیدم که به نقدش نشسته بودند. به این بچه طلبهها (به قول خودشان) نگاه میکردم که مجیز ارباب قدرت را میگفتند و با افسانه سرایی و بی شرمانه دروغ گویی, هیزم به تنور دکان دین فروشی دروغ و ریا میریختند. آخوندی که تنها وظیفهاش تذهیب اخلاق جامعه و پرداختن به امور مذهبی مردم میتواند باشد (اگر اصلا احتیاجی به او باشد!) امروز وکیل و وزیر شده است و نا اهلش دستور زندان و شکنجه و ارعاب و سرکوب میدهد و هر آنچه از نا هنجار و مذموم است نمانده که نکرده باشند! جدیداً هم که با آن درسی که خوانده اند (که به هیچ کار دنیای ملت نمیآید!) خود را دکتر و فوق لیسانس و لیسانسه میخوانند و البته فخر میفروشند و همدیگر را با القاب دور و دراز "جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر حاج فلان" و "مدّ ظله العالی" خطاب میکنند!
۱۳۹۰ فروردین ۲۷, شنبه
یاد بیژن پاکزاد گرامی باد
هستند ایرانیان موفقی که زادگاه پدری خود را منکر شدند و چون هوشنگ انصاری ها، نه هیچ خیری به هموطن خود رساندند و نه حمایتی کردند که گرچه منفعت بسیار از آن آب و خاک برده اند. و در مقابل آن، چون محمود خیامیها بودند و هستند که هر جا توانستند ایرانی بودن خود را به رخ جهان کشیده اند; تا میشد به بنیادهای ایرانی و رسانهای پارسی زبان کمک کردند و از ایرانیان به استخدام خود در آوردند و به نیازمندان هم قبیلهٔ خود یاری رساندند. امروز خبر سکتهٔ قلبی بیژن پاکزاد، طراح مشهور لباس و پدید آورنده و صاحب یکی از معروفترین مارکهای پوشاک، عطر و ادکلن جهان را خواندم و شوکه شدم. و البته در این سالهای شوم ایران زمین، خبرهای ناگوار ازایرانیان والا مقامی که یکان یکان از بینمان رفتند را بسیار شنیده ایم و میشنویم که بسیاری از آنان در حسرت دیدار خانهٔ پدری جان سپردند.
برای بیژن پاکزاد آرزوی سلامتی دارم و طول عمر دراز.
وب سایت بیژن پاکزاد
لینک نوشته در سایت بالاترین
وب سایت بیژن پاکزاد
لینک نوشته در سایت بالاترین
خبر درگذشت بیژن پاکزاد مخابره شد؛ یادش گرامی باد.
اشتراک در:
پستها (Atom)