ایران که قصد کرده است دست بالا را در سیاست بحرین داشته باشد با بذل و بخشش ملیونها دلار و خرید آرا و ترغیب شیعیان آن کشور به شرکت در انتخابات عملا وارد جریانت سیاسیاش شده است ؛همان طور که در انتخابات لبنان و عراق و فلسطین نقش بازی میکند و با حمایت از حماس و جهاد اسلامی و حزبالله لبنان و شیعیان (رادیکال) عراق، به طور علنی مداخله و فتنه میکند. جدیداً هم که چون بختک بر سر آفریقا افتاده است و به نیجریه و مالی و سنگال و هر کشور بدبخت آفریقائی دیگری سلاح میفرستد و البته به لطف "مجمع اهل بیت"اش جمعیت شیعیان قارهٔ سیاه را هم به هفت ملیون رسانیده است!
محمد رضا شاه پهلوی هم پول ایران را وارد کارزار انتخاباتی آمریکا کرد به امید آنکه نامزد مورد نظرش پیروز شود ولی او اندیشهٔ تمدن بزرگ ایران را در سر داشت اما اینان خیال شیعه گری و سودای خام "هلال شیعی" خاور میانه را دارند و نه سرزمین ایران را که خود "شیعه وطن"اند. اگر شاه ایران نیرو به ظفار فرستاد، ژاندارم منطقه بود و ایران ضامن ثبات این گوشهٔ پر آشوب جهان و همین شیخوخک هایی که امروز ایران را تهدید میکنند و ادعای جزایرش را دارند و برای مقابلهاش سنگینترین خریدهای نظامی جهان را میکنند، از قدرتش احساس امنیت میکردند (با وجود تمام بلند پروازیهای شاه). بحرینی که پس از استقلال، نزدیکترین سطح روابط با ایران را داشت و چون امیر بحرین به دیدار شاه میرفت خود را استاندار ایران فرض میکرد; امروز خبر از کشف شبکههای توطئه ایران در بحرین میدهد (همچون شبکهای جاسوسی ایران در کویت که دو نفر از آنان محکوم به اعدام شدند) و تهدید به بستن سفارتش در تهران و قطع روابط دیپلماتیک میکند.
جمهوری اسلامی نه تنها به طور علنی از گروههای مسلح و اپوزیسیون کشورهای خلیج فارس و دولت های شیعی چون نوری الملکی حمایت مادی و معنوی میکند بلکه به طور رسمی (و البته غیر قانونی بر اساس تحریم شورای امنیت) سلاح قاچاق میکند و سپاه قدسش ماموریتهای نظامی و عملیاتی در خارج از خاک ایران انجام میدهد و نیرو می فرستد و تربیت میکند و ترور و سرکوب میکند.
وقتی نمایندگانی از مجلس شورای اسلامی و یا نمایندهٔ ولی فقیه در روزنامهٔ اطلاعاتی رژیم، حاکمیت ارضی بحرین را زیر سوال میبرند نباید هم انتظاری از حاکمان آن کشور داشت که آسوده باشند و از ترس، ناوگان پنجم ارتش آمریکا را در کشور خود مستقر نکنند. از سویی دیگر، اعتراض ایران به سرکوب بی رحمانهٔ معترضان بحرینی نه از منظر حقوق بشری آن است که بر خلاف تمام اصول دیپلماتیک (و مبتنی بر منافع کشور) پیام آور خواست جمهوری اسلامی از تغییر رژیمهای حاکم عربی میباشد؛ همین سبب خشم شیوخ عرب شد و بر طبق معاهدات شورای هماهنگی خلیج فارس، عربستان و امارت نیروی نظامی به بحرین فرستادند. در حالی که دخالت ایران به عنوان کشور بزرگ و قدرتمند منطقه میتوانست عاملی برای توقف سرکوب در بحرین و ضامن تامین خواستهٔ اکثریت شیعی این کشور باشد، با سیاست هایی اشتباه پشت اشتباه چنان کردند که نه توانست تاًثیری مثبت در آن کشور بگذارد و بلکه تمام منطقه را نسبت به ایران جری تر کرد. گرچه پیش از آن هم علیه ایران متحد شده بودند و دیگر اسرائیل تهدید شماره یکشان نیست (بر اساس اسناد ویکی لیکس که حتی از آمریکا خواسته بودند که به حملهٔ نظامی به ایران دست زند).
اگر چند سال پیش و در دوران اندک موفقیت آمیز سیاست خارجی خاتمی در منطقه، کشوری چون عربستان (که به شکلی زعیم کشورهای عربی منطقه هم است) خود را از جریانات اختلاف ایران و امارات بر سر جزایر تا ابد ایرانی کنار کشیده بود امروز دوباره به جبههٔ عربی خود باز گشته است و از ایران میخواهد که پروندهٔ مناقشه را به دادگاه لاهه ببرد و در کار کشورهای عربی دخالت نکند! گرچه کمتر از یک دههٔ پیش، بین این دو کشور پیمان امنیتی بسته شده بود و بسیاری از سؤ نظرها و اختلافات (که حتی در زمان شاه فقید هم بود) از بین رفت و حل گشت ولی بلند پروازیهای هستهای احمدی نژاد و بی سیاستی دولتش و اختلافات بوجود آمده بر سر دخالت ایران در عراق و لبنان و بحرین و.. چنان کرد که سفیر عربستان در مصر رسما ایران را به حملهٔ نظامی تهدید میکند!
شاید بشود کل سیاستهای جمهوری اسلامی در خاور میانه را با رای ممتنع لبنان در شورای امنیت سازمان ملل بر علیه ایران شکست خورده دانست که با تمام پول "خونی" که سردمداران رژیم از دهان مردم ایران زدند و به آنجا بردند، باز هم نمکدان سفرهٔ ایران شکسته شد; از سعد حریری در این مورد پرسیدند و او گفت که نظر تمام کشورهای عربی بر عدم حمایت از ایران و رأی ممتنع بود و دیدگاه لبنان هم باید منعکس کنندهٔ آنان باشد.
سیاستهای آشوب آمیز ، ضدو نقیض و مداخله جویانه جمهوری اسلامی و بخصوص دولت احمدی نژاد در خاور میانه، تمام بافتههای گذشته را پنبه کرد و تنها نتیجهاش اتحاد این کشورها بر ضدش شد و البته چوب آن را هم در پایان مردم ایران میخورند؛ میاندیشم که حتی یک روز بر سر کار ماندن این رژیم بی لیاقت و ضدّ ایرانی خسرانی جبران ناشدنی بر این وطن است.
سیاستهای آشوب آمیز ، ضدو نقیض و مداخله جویانه جمهوری اسلامی و بخصوص دولت احمدی نژاد در خاور میانه، تمام بافتههای گذشته را پنبه کرد و تنها نتیجهاش اتحاد این کشورها بر ضدش شد و البته چوب آن را هم در پایان مردم ایران میخورند؛ میاندیشم که حتی یک روز بر سر کار ماندن این رژیم بی لیاقت و ضدّ ایرانی خسرانی جبران ناشدنی بر این وطن است.
*عکس از عیسی بن سلمان آل خلیفه-امیر بحرین- در حال گفتگو با محمد رضا شاه
نوشتهٔ مرتبط از من در این مورد:
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذف