ساله ۵۷ مردم به استقبال روحانی رفتند که ۱۵ سال زجر زندان و تبعید را چشیده بود، گرچه در بازگشت به وطن آن هیچی بزرگ را به سمت ملت ایران پرت کرد. انقلاب رو ندیدم و این حس رو نمیتونستم درک کنم که چطور هیچ کسی پیدا نشد که رسالهٔ خمینی رو دستش بگیره و بگه ای خانوم ای آقا، این مرد در مورد شهوترانی با دختر خردسال و عشقبازی با حیوانات حکم داره و سخن از تشکیل حکومت اسلامی در کتاب خود میکنه..کسی هست که با حق رأی زنان مخالفت کرده و بسیاری دیگر.
با سرازیر شدن سیلاب فحاشیها و انتقادها به شهرام همایون- چه انتقادش از موسوی درست باشه چه غلط, چه برای سودجوئی باشه چه نباشه- میتونم شرایط ساله ۵۷ رو احساس کنم..ملتی بت ساز که پرستندهٔ بت خود ساخته خود هستند و کوچکترین انتقاد و شک و شبههای رو بر نمیتابند. قصدم مقایسه شخصی خمینی و و فرزندش موسوی نیست ولی بترسیم از روزی که عکس هر کسی رو دوباره در ماه ببینیم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
تمام نظرات را میخوانم و اگر سخن تازهای باشد، پاسخ میدهم. تنها خط قرمز "خورشید نشان"، ناسزا گویی و آوردن واژگان توهین آمیز است که با پوزش بسیار، حذف میشوند; و بجز آن، پذیرای هر اندیشهٔ مخالفی هستم. از خوانندگان گرامی خواهش میکنم که از باز کردن "لینک" هایی که در بخش گفتمان و بوسیلهٔ کاربران ناشناس گذشته شده است خود داری کنند که برخی از آنها مشکوک به آلودگی "تروجان" و "بد افزار" هستند!