زنی بود بر سان گردی سوار ......همیشه به جنگ اندرون نامدار
پروندهٔ هیلا صدیقی، شاعر و فعال اجتماعی به دادگاه انقلاب فرستاده شد؛ بانویی که زندگی خود، خانواده و تمامی موقعیتهای اجتماعیاش را به خطر انداخت و در خود ایران با صدایی رسا از ظلم و جور این رژیم گفت. این بی باکی رو مقایسه میکردم با گروهی از خارج نشینان که اگرحتی شجاعت شرکت در تظاهرات اعتراضی را داشته باشند, روی خود رو میپوشانند تا مگر در بازگشت به وطن شناسایی شوند! و یا در صفحهٔ فیسبوک نام دیگر بر خود میگذارند. مسخره نیست که بسیاری از عکسهای تجمعات اعتراض آمیز خارج از کشور از پشت سر اونها گرفته میشود؟ آیا خود این کار،اعلام ترس از رژیم هزاران کیلومتر دور تر از آن نیست؟
این دختر ایرانی همچون شیر زنانی دیگر به جرم نکرده خود اسیر دادگاه انقلاب شد ، اینجاست که منِ مرد ایرانی سر تعظیم فرود میارم و در درون خود شرمسار می شوم از ناکردههای خود در راه وطن و میاندیشم که اگر در ایران بودم باز هم جرأت نوشتن در این وبلاگ دست و پا شکستهٔ خود رو داشتم یا نه. جالب دورهای است که زنان این کشور درس غیرت و مردانگی به مردانشان میدهند.
این شیر زنی که چنین بی باک شعر میسرود میدونست که این دوران سیه دوامی نداره آخه خودش میگه که:
پاسخحذفققنوس بپا خیزد و با جان هزاره
پر میزند از این زندان خون و شراره
با برف زمین آب شود ظلمو قساوت
فرداش ببینند که سبز است دوباره
خوبه که از این شیر زن تعریف میکنید. دیگه ولی لطفا بقیه را خراب نکنید. از همون دوستانی هم که در خارج از کشور میان تظاهرات باید تشکر کرد و نه ازشون انتقاد کرد.
پاسخحذفShoma khodetam ke na familet injast na axet shir jigar!!
پاسخحذفمن هم ابتدا از خودم انتقاد کردم ،،گرچه اسم من روی وبلاگم است و اگه ایمیل بزنی به وبلاگ، نام فامیلم هم ظاهر میشه
پاسخحذف