هرچند نبینی تو ولی ملت ایران ..شیریست که بر پرچم خورشید نشان است

۱۳۹۰ دی ۲۰, سه‌شنبه

مشروطه یا جمهوری؟ سوسیال دموکراسی‌، کمونیسم و یا فدرالیسم؟ امروز هیچکدام!


  امروز تنها ایران...


اگر چند سالی‌ پیش بسیاری امکان آمدن نظام پادشاهی را تنها خواب و خیال می‌‌دانستند، امروز آن را هم گزینه‌ای محتمل برای ایران فردا می‌‌دانند. از  میانشان  آنها که منصف ترند، به نقد بیغرض می‌‌نشینند و گرچه انگار کمی‌ هم آن را به مذاق خود خوش می‌‌دارند. نقد‌هایشان بجاست و باید به ایشان حق داد که نگران باشند و نخواهند که ایران را دوباره آزمایشگاهی برای تجربه اندوزی یابند.

برنامه "پرگار" و مناظره بیژن حکمت و شهریار آهی از آن دست جر و بحث‌هایی‌است که می‌‌تواند نوید بخش یک گفتمان سازنده میان ایرانیان باشد (البته مربوط به چند ماه پیش بود). گرچه پیدا بود که برخی‌ سخنها با پیش‌فرض‌هایی‌ اشتباه گفته شده اند و ولی‌ در کل گپ و گفت مفیدی است (از اینجا ببینید).

با شهریار آهی موافقم که در ابتدای مصاحبه گفت که این بحث‌ها شاید مناسب زمان حال نباشد و می‌‌توان برای داوری به صندوق رای آینده رفت. به قول رضا پهلوی که "هنوز خانه‌ای برپا نیست که به دنبال کاغذ دیواری آن باشیم" و ولی‌ همین جنگ‌های اول بهتر است انجام گیرد تا آن نشود که سه دهه پیش رفت و مردمی بودند که تنها می‌‌دانستند "چه نمی‌‌خواهند"!

برای یکی‌ مثل من گرچه "مشروطه پارلمانی" را شایسته ایران کهن می‌‌دانم اما ولی‌ شکل نظام هر آنچه می‌‌خواهد باشد آنقدر ارزش ندارد که ببینم آن کهنسال روستایی با رفاه زندگی‌ می‌‌کند و محرومین در وطن سر گرسنه بر بالین نمی‌‌گذارند و بهداشت و آموزش آنها بر روال است. این که ایرانیان را از قبیله و آیین اشان دسته بندی نکنند و هر کس هر آنچه می‌‌خواهد بی‌ ترس بر زبان بیاورد; ایرانمان سری در سر‌های دنیا داشته باشد و همه جا محترم باشیم. اگر تمام اینها بود، چه اهمیت که چه کسی‌ بر مسند امور است!

رضا پهلوی در کتاب خود می‌ نویسد (منبع +):
من تنها منافع ملی‌ و همگانی را مد نظر دارم و نماینده و نماینگر هیچ بخش ویژه ای از جامعه نیستم. من نقش خود را ماورای نام خانوادگی‌ام می‌‌بینم که تعهد ملی‌ من پایان دادن به ظلم و آزاد سازی میهن است و من ماموریت خود را زمانی‌ پایان یافته می‌‌دانم که مردم بتوانند برای تعیین یک نظام مردم سالار به پای صندوق‌های رای روند.

 انتخاب شکل آینده حکومت باید در انحصار مردم و در یک روند دمکراتیک و همه پرسی‌ آزاد و عادلانه باشد. هدف، برپایی یک "دموکراسی عرفی" است.

در این برهه خاص، نباید بگذاریم که بحث چگونگی‌ حکومت سبب اختلاف و دشمنی بین ما گردد! یکی‌ از دلایل ناتوانی ما در استقرار یک رهبری دمکراتیک "فرد پرستی‌" است، این که بدنبال یک ناجی باشیم و تمام امید‌هایمان را در او خلاصه کنیم. تنها ناجی خود مردم و عزم و اراده ملی‌ اند. نقش من تصمیم گیری برای برنامه‌ها و دادن دستور العمل نیست. وظیفه من تنها در میان گذاشتن دیدگاه‌های خود و دیگران و همفکری و همکاری کردن برای تغییر اوضاع فعلی‌ است. 

تمام ایرانیان چه چپ گرا، مشروطه خواه، جمهوری خواه، میانه رو و افراطی و لیبرال، همه به میهن خود عشق می‌‌ورزند و گرچه آینده کشور را با توجه به نگرش خود ترسیم می‌‌کنند. آنچه مهم است اتحاد در پیرامون اندیشه‌های بنیادی چون "نجات دادن ایران" است.
قضاوت با شما است!

۱ نظر:

  1. یک مخالف واقعی حکومت دیکتاتوری دینی، امروز تمام هم و غم خود را بر روی سقوط این مصیبت می گذارد و کاری نخواهد داشت که چه سیستمی در آینده ایران نقش بازی خواهد کرد. همه گزینه هایی را که نویسنده محترم گفته اند، پیش روی ماست و هر کدام را که ملت انتخاب کرد قابل احتارم است. امروز متاسفانه برخی از ارتش سایبری اسلام با حضور در وبلاگها، سایتها و فارومها در جت ایجاد اختلاف، از یک طرف به رضا پهلوی توهین می کنند و از سوی دیگر جمهوری خواهان را به باد ناسزا می گیرند. ما باید تلاش کنیم که در دام این عده نیفتیم و به جای این که ذهنمان را مشغول شکل حکومت کنیم، همان بهتر که فکر و ذهن خود را بر روی سرنگونی این غده چرکین بگذاریم.

    پاسخحذف

تمام نظرات را می‌‌خوانم و اگر سخن تازه‌ای باشد، پاسخ می‌‌دهم. تنها خط قرمز "خورشید نشان"، ناسزا گویی و آوردن واژگان توهین آمیز است که با پوزش بسیار، حذف می‌‌شوند; و بجز آن، پذیرای هر اندیشهٔ مخالفی هستم. از خوانندگان گرامی‌ خواهش می‌‌کنم که از باز کردن "لینک" هایی که در بخش گفتمان‌ و بوسیلهٔ کاربران ناشناس گذشته شده است خود داری کنند که برخی‌ از آنها مشکوک به آلودگی "تروجان" و "بد افزار" هستند!