توهین از همان واژه "اقلیت دینی" آغاز میشود و بسیاری هم دانسته و ندانسته با تحقیر نگاه میکنند. هنوز هم برای بسیاری خانوادههای مسلمان جا نیفتاده که عروسشان مثلا مسیحی باشد و البته خلاف شرع مقدس و اسلام عزیز است که پسری مثلا زرتشتی -خدایی نکرده- بخواهد با دختری مسلمان زاده ازدواج کند.
خط کشیها بیشتر میشود و در نظام ولایی، سنیها را هم از خود نمیدانند که برایشان شهروند درجه دو هستند. "اسلام" که شرط رسیدن به هر پستی است و از وکیل و وزیر و مدیر کل باید مسلمان باشند. این تمام ماجرا نیست و آن مسلمان باید شیعه هم باشد و آن هم شیعه جعفری اثنی عشری. کار به آنجا رسیده است که اجازه احداث مسجد هم به مسلمانان سنی در ایران داده نمیشود!
خط کشی بین مذاهب از همان دوران دبستان شروع می گردد و گوش کودک ایرانی پر میشود از توهینهای مستقیم و غیر مستقیم به مذاهب دیگر. اینکه کتاب دینی هر مذهبی بجز اسلام تحریف شده است و قرآن از همه بهتر است که دیگران به گمراهی اند که اسلام را پذیرا نمیشوند. گرچه تمام اینها از مغز کودک در بزرگ سالی اش بیرون می رود و میخواند و میبیند که یهودیان بو نمیدهند و بهاییان دیوان شاخ دار نیستند و همهٔ بشر مثل همند.
از سوی دیگر، غبار خرافات و جهل و هر آنچه نباید دانسته شود هنوز هم از ذهن برخی زدوده نشده است. جالب تر این که شخصی را ببینی که سالها در کشوری متمدن و آزاد زندگی کرده باشد و بالاترین درجهٔ علمی را هم گرفته باشد ولی یهود ستیز باشد، از بهاییان بدش بیاید و مسیحیان را مسخره کند که تازه اینها اهل کتاب هستند و تکلیف ادیان دیگر و یا بی دینان مشخص است. برای بسیاری هم دفاع از حقوق شهروندان غیر مسلمان اهمیتی ندارد و از کنار اخبار قتل و دستگیری نوکیشان ادیان دیگر به آسانی رد میشوند. هفته پیش کلیسای مسیحی را در قزوین خراب میکنند (از اینجا) و بازتاب گستردهای نمییابد و تنها به جنبه هنری و معماری بنا پرداخته میشود که اگر مناره مسجدی صدمه میدید یا خشی بر ضریح طلایی امام و امام زادهای میافتاد آسمان را به زمین میدوختند.
امروز هم که شش هزار انجیل را به آتش میزنند، کتابی که برای میلیاردها مسیحی مقدس و قابل احترام است. برعکسش قرآن، که دستِ بی وضو به آن نمیزنند (و البته در طاقچه میگذارند و کسی نمیخوانداش!) و اگر برگی از آن به سهو پاره شود، شخص را تکفیر میکنند (نوشته پیشین من) ولی کتاب مقدس مسیحیان را به آتش میکشند (از اینجا) و صدایی بلند نمیشود. همان دین مسیحیت که ایرانیان پیش از اسلام به پیروانش پناه دادند و اگر حمایت پادشاهان ساسانی نبود، به دست امپراطوران روم نابود میگشت. مسیحیانی که بزرگترین جشنشان در زادروز ظهور میترا است و از درخت کریسمس گرفته تا حتی علامت صلیب، همه به ایران باستان بر میگردد.
آتش زدن کتاب مقدس مسیحیان همان قدر برایم تلخ بود که وقتی دیدم برخی از ایرانیان، چون آخوندی در ایران شکایت به دولت میبرد که چرا جلوی تبلیغات مسیحیت ظاله (!) را نمیگیرد اظهار شعف کردند (از اینها بخوانید). تنها توجیهشان این بود که به دولتِ کودتا انتقاد شده است و آگاهی نداشتند که برای چه سخنان بی آزرمی هورا کشیدند.
لینک نوشته در وبسایت بالاترین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
تمام نظرات را میخوانم و اگر سخن تازهای باشد، پاسخ میدهم. تنها خط قرمز "خورشید نشان"، ناسزا گویی و آوردن واژگان توهین آمیز است که با پوزش بسیار، حذف میشوند; و بجز آن، پذیرای هر اندیشهٔ مخالفی هستم. از خوانندگان گرامی خواهش میکنم که از باز کردن "لینک" هایی که در بخش گفتمان و بوسیلهٔ کاربران ناشناس گذشته شده است خود داری کنند که برخی از آنها مشکوک به آلودگی "تروجان" و "بد افزار" هستند!