تاریخ ایران را انگار از دو خرداد ۷۶ نوشته اند و شاید هم فردای روز تقلب بزرگ انتخاباتی ۸۸. نه نگاهی به سالهای آغازین انقلاب میشود و نه بازخواستی برای حوادث دهه ۶۰ داده میشود و نه سخنی از مبارزات اپوزیسیون جمهوری اسلامی در دهه ۵۰.
رضا پهلوی خط قرمزشان میشود (از سخنان اردشیر امیر ارجمند) و رهبر دیگرشان آمریکا را قاضی میکند که گروه اپوزیسیون دیگر ایرانی را (گرچه پایگاه مردمی نداشته باشند) تحریم نماید (از اینجا بخوانید).
همانها که حامی جنبش مردمی سبز شدند و حمایت کردند و ولی خودی نبودند هم مورد توجه جنابشان واقع نشد و چون مرد بزرگی مثل داریوش همایون از دنیا میرود هم سخنی نمیگویند! حساب کار امثال شاهپور بختیار هم که مشخص است که تاریخشان به پیش از دوران اصلاحات بود و اپوزیسیون دوران طلایی امام انگار همه مغضوب اند.
به طور حتم با اندیشه زنده یاد بختیار در تضاد اند که او در فکر "واتیکان" قم بود و اینان "اسلام رحمانی بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی" را میخواهند ولی مگر نه این که او را جوخه اعدام جمهوری اسلامی سر برید؟ آیا همین مظلوم کشته شدن آخرین نخست وزیر شاه ارزش تحلیلی چند خطی را هم نداشت؟ البته شاید خبر مراسم چهلم (آیت الله) صدوقی یا تکذیب واردات گوشت خوک به ایران ارزش خبری بیشتری داشته باشند (از وب سایت کلمه)!
البته شاید سکوت سران سبز هم مغتنم باشد که اگر چون دکتر بنی صدری زبان باز کردند و سخنی در شرح حال بختیار گفتند، پر از تهمت و توهین و بی انصافی بود (از اینجا بخوانید).
لینک نوشته در سایت بالاترین
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذفخدایش بیامرزد
پاسخحذفای کاش فردی مثل دکتر الان در ایران بود .انسانس میهن پرست دلسوز وازادی خواه.تفکراتش در حدی بالاتر از ایران بود .من اورا درحد دکتر مصدق بلند مرتبه میدانم.