دقایقی از نیمه شب گذشته بود و صد نفری را در یکی از معروفترین میدانهای شهر (در کانادا) میدیدم که گرد هم آمدند و پرچمهای خود را تکان میدهند و خوشحالی میکنند. جماعتی که حتی از بدو تولدشان، به زیر پرچم تحمیلی دیوانهٔ لیبی زیسته بودند و با این حال نشانی قدیمی خود را پس از چهار دهه زنده کردند. پرچمی که سبب اتحادشان شد و سمبلی بود برای مخالفت با معمر قذافی.
وجه مشترکشان حذف دیکتاتور بود و دعوایی بر سر شیوه حکومتی آینده نداشتند. یک پرچم و یک نشان بر سر دست بردند و همین کافی بود که از گروههای حکومتی جدا شوند. نه اعتراضی بود که پرچم به دوران پادشاهی لیبی باز میگشت و نه کسی دخل و تصرفی در آن می نمود که آنچه برایشان اهمیت داشت اتحاد بود.
در این میدان معروف شهر، شاهد تظاهرات ملل بسیاری در بهارِ عربی بودم که در بحبوحه اعتراضات تونس و مصر و تازگی هم در سوریه و لیبی برای حمایت از مردمان خود به گرد هم جمع شدند و با اتحاد و همبستگی پیام مردمانشان را فریاد زدند تا به گوش ملل دیگر هم برسد و از قبیله خود حمایت کنند. وجه تسمیه همه شان پرچم ملی بود که انگار تمام اختلافها را با خود حل می کرد و سبب پیروزی جنبشها شد.
ولی تظاهرات ایرانیان خارج نشین به چه شکل بود؟ به مناسبت ۲۵ بهمن و در ادامهٔ حرکتهای اعتراض آمیز داخل ایران تظاهراتی در کانادا برگزار شد ولی تأسف بار بود که ایرانیان در دو نوبت جدا به میدان آمدند. ساعاتی ایرانیان پرچم شیر و خورشید به دست, شعارهایی ضدّ نظام و در حمایت از زندانیان سیاسی سر دادند و پس از آنها گروهی دیگر مچ بند سبز به دست همان شعارها را تکرار کردند!
شاید پرچم هم، موردی حیاتی و لازم در متحد کردن ایرانیان باشد که نه هر رنگی میتواند ما را از هر سلیقه و اندیشهای گرد هم آورد و نه هیچ حزب و "راه امیدی"!
تبریک برای پیروزی مردم لیبی و به امید روزی که مردم ایران هم پرچمی واحد به دست بگیرند...
لینک نوشته در وبسایت بالاترین
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پاسخحذف