هرچند نبینی تو ولی ملت ایران ..شیریست که بر پرچم خورشید نشان است

۱۳۹۰ شهریور ۱۰, پنجشنبه

پیشنهاد صلح! صلحِ کوتاه مدتی‌ برای فارغ شدن از جر و بحث های دینی...اشتراکات مان را دریابیم.



بیش از ۷۰ ملیون ایرانی‌ و نه یک پرچم یکتا است، نه یک تک آرمان و نه پیوند مشترکی بین آنان. اختلاف نژادی، زبانی و سلیقه و خواست‌ها در همه جا هست و ولی‌ لااقل همه شان زیر یک پرچم اند و در منافع کلی‌ کشورشان هم پیمان اند. در ایران انگار تنها وجه مشترک همان شناسنامه ایرانی‌ است و بس . گرچه از حدود پنج ملیون ایرانی‌ خارج از کشور قریب به اکثریت شان تابعیت دوگانه دارند که آمار بالاایست و باز هم تفاوت‌ها را زیاد می‌‌کند. 
 
همان شکلی‌ که معروف است ایرانی‌‌ها در کار گروهی ضعیف اند و در ورزش قهرمانی‌شان هم نمود دارد;  پیوند‌های مشترک ضعیف است و شکننده که با تلنگری تضاد پیش می‌‌آید و جنگ و جدال. واضح است که ما ایرانیان در روابط مان با هم مشکل داریم و در برخورد با عقاید دیگر بی‌ تحمل ایم. از بحثِ پرچم بگیر و شیوه حکومت داری و دین و مذهب تا کوچکترین مسائل روزمره، همه سبب دعوا و مجادله است. 

این روزها و در پایان ماه رمضان مجادلات مذهبی‌ و بحث‌های دینی و تاریخی‌ زیاد شده است. سایت بالاترین را که می‌‌بینم پر است از چنین نوشته هایی که یا تحلیل می‌‌کنند و یا حتی بی‌ دلیل فحش می‌‌دهند و تخریب می‌‌کنند. حتی تغییر چند روزه نشان بالاترین به مناسبت عید مسلمانان هم سبب مجادلات لفظی می‌‌شود. پیام‌ها را می‌‌خواندم و افسوس می‌‌خوردم که آنقدر تضاد بینمان زیاد است. گرچه  نمی‌‌توان گفت تمام دلایل مخالفان را رد کرد و باید به آن پیام دهنده‌ای که (البته با طنز) گفت دینش "آلت پرستی‌" یا دیگری که خدایش هیولای اسپاگتی پرنده (Flying Spaghetti Monster) بود هم حق داد که روزی هم در سال برایشان نشانی‌ در نظر گرفته شود! خوب دموکراسی هم این است که حقوق اقلیت محترم شمرده شود وگرنه عمل به خواست اکثریت که هنری نیست.  

بحث‌های دینی (بخصوص در مورد اسلام) انگار تمامی‌ ندارند و می‌‌شود ساعت‌ها و روز‌ها و ماه‌ها بر سر آنها صحبت کرد; همانطور که در ۱۴ قرن گذشته اجدادمان درگیرش بودند. نه می‌‌گویم که منتقدین بیراه می‌‌گویند و نه می‌‌گویم که نباید سراغ قدسیات رفت. خدا را هم می شود نقد کرد و در موردش نوشت که مذاهب تنها آمدند که رابط انسان و آفریدگارش باشند؛ گرچه هزاران سال است که مستمسکی شده است در دست حکمرانان و زورگویان. قرن هاست که جعلیات و خرافات به ادیان اضافه شده است و می‌‌شود و بی‌ آزرمانی همیشه بودند که برای رونق دکّان دین فروشی خود، دل‌‌های ساده را مفتون کردند و می‌‌کنند. 

این شکل بگویم! حق با همه است و اصلا بحث سر این نیست. تمام عقاید حتی آن اندیشه‌ای که می‌‌خواهد با نقد جعلیات غبار گمراهی از چشمان  قبیله خود بر دارد هم محترم اند.  خود من بسیار به مذهب نمایی و خرافه پرستی‌ انتقاد کردم. با نظر آنان هم موافق نیستم که نباید به هیچ چیز جز آزادی زندانیان سیاسی و جنبش سبز اندیشید و هیچ انتقادی را بر نمی‌‌تابند. ولی‌ لختی بیاندیشیم! روز به روز این مباحث ما را از هم دور تر می‌‌کند و پیوند‌هایمان را بیشتر  می‌‌گسلد. کاش پرچم واحدی داشتیم و می‌‌شد با خیلی آسوده به زیرش نشست و همه چیز را نقد کرد; گرچه پیداست که امروز پیوند‌ها ضعیف اند و جامعه‌ ما کشش  آن را ندارد.

به عنوان یک وبلاگ نویس، این پیشنهاد را به تمام دوستان عزیز و نویسندگان فارسی نویس می‌‌دهم که برای مدتی‌ بحث دین و تاریخ مذهب را به کناری نهند. برای چند هفته و ماه ای‌ صلح کنیم و به دنبال پیوند‌های مشترکمان بگردیم. باور کنید در این زمان حال عنوان کردن چنین مضامینی،  بی‌ فایده و مضر است. اگر خلافش را می‌‌اندیشید من راهنمایی کنید.

با احترام،
داریوش   

لینک نوشته در وبسایت بالاترین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

تمام نظرات را می‌‌خوانم و اگر سخن تازه‌ای باشد، پاسخ می‌‌دهم. تنها خط قرمز "خورشید نشان"، ناسزا گویی و آوردن واژگان توهین آمیز است که با پوزش بسیار، حذف می‌‌شوند; و بجز آن، پذیرای هر اندیشهٔ مخالفی هستم. از خوانندگان گرامی‌ خواهش می‌‌کنم که از باز کردن "لینک" هایی که در بخش گفتمان‌ و بوسیلهٔ کاربران ناشناس گذشته شده است خود داری کنند که برخی‌ از آنها مشکوک به آلودگی "تروجان" و "بد افزار" هستند!